مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف ر - ز
غزل شمارهٔ ۱۱۸۶: چنان مستم چنان مستم من امروز
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چنان مستم چنان مستم من امروز که پیروزه نمی دانم ز پیروز به هر ره راهبر هشیار باید در این ره نیست جز مجنون قلاوز اگر زنده ست آن مجنون بیا گو ز من مجنونی نادر بیاموز اگر خواهی که تو دیوانه گردی مثال نقش من بر جامه بردوز خلیل آن روز با آتش همی گفت اگر مویی ز من باقیست درسوز بدو می گفت آن آتش که ای شه به پیشت من بمیرم تو برافروز بهشت و دوزخ آمد دو غلامت تو از غیر خدا محفوظ و محروز پیاپی می ستان از حق شرابی ندارد غیر عاشق اندر آن پوز بده صحت به بیماران عالم که در صحت نه معلومی نه مهموز چو ناگفته به پیش روح پیداست چو پوشیده شود بر روح مرموز خمش کن از خصال شمس تبریز همان بهتر که باشد گنج مکنوز مولانا بلخی