مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف ر - ز
غزل شمارهٔ ۱۱۵۷: گر تو خواهی وطن پر از دلدار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر تو خواهی وطن پر از دلدار خانه را رو تهی کن از اغیار ور تو خواهی سماع را گیرا دور دارش ز دیده انکار هر که او را سماع مست نکرد منکرش دان اگر چه کرد اقرار هر که اقرار کرد و باده شناخت عاقلش نام نه مگو خمار به بهانه به ره کن آن ها را تا شوی از سماع برخوردار وز میان خویش را برون کن تیز تا بگیری تو خویش را به کنار سایه یار به که ذکر خدای این چنین گفتست صدر کبار تا نگویی که گل هم از خارست زانک هر خار گل نیارد بار خار بیگانه را ز دل برکن خار گل را به جان و دل می دار موسی اندر درخت آتش دید سبزتر می شد آن درخت از نار شهوت و حرص مرد صاحب دل همچنین دان و همچنین پندار صورت شهوتست لیکن هست همچو نار خلیل پرانوار شمس تبریز را بشر بینند چون گشایند دیده ها کفار مولانا بلخی