مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف ر - ز
غزل شمارهٔ ۱۱۲۴: تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تاخت رخ آفتاب گشت جهان مست وار بر مثل ذره ها رقص کنان پیش یار شاه نشسته به تخت عشق گرو کرده رخت رقص کنان هر درخت دست زنان هر چنار از قدح جام وی مست شده کو و کی گرم شده جام دی سرد شده جان نار روح بشارت شنید پرده جان بردرید رایت احمد رسید کفر بشد زار زار بانگ زده آن هما هر کی که هست از شما دور شو از عشق ما تا نشوی دلفکار گفته دل من بدو کای صنم تندخو چون برهد آن که او گشت به زخمت شکار عشق چو ابر گران ریخت بر این و بر آن شد طرفی زعفران شد طرفی لاله زار آب منی همچو شیر بعد زمانی یسیر زاد یکی همچو قیر وان دگری همچو قار منکر شه کور زاد بی خبر و کور باد از شه ما شمس دین در تبریز افتخار مولانا بلخی