مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف ر - ز
غزل شمارهٔ ۱۱۱۴: ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای محو عشق گشته جانی و چیز دیگر ای آنک آن تو داری آنی و چیز دیگر اسرار آسمان را و احوال این و آن را از لوح نانبشته خوانی و چیز دیگر هر دم ز خلق پرسی احوال عرش و کرسی آن را و صد چنان را دانی و چیز دیگر لعلیست بی نهایت در روشنی به غایت آن لعل بی بها را کانی و چیز دیگر حکمی که راند فرمان روز الست بر جان آن جمله حکم ها را رانی و چیز دیگر چشمی که دید آن رو گر عشق راند این سو آن چشم نیست والله زانی و چیز دیگر آن چشم احول آمد در گام اول آمد کو گفت اولی را ثانی و چیز دیگر هر کو بقا نیابد از شمس حق تبریز او هست در حقایق فانی و چیز دیگر مولانا بلخی