مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف ر - ز
غزل شمارهٔ ۱۰۳۸: به حسن تو نباشد یار دیگر
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به حسن تو نباشد یار دیگر درآ ای ماه خوبان بار دیگر مرا غیر تماشای جمالت مبادا در دو عالم کار دیگر بدزدیدی ز حسن تو یکی چیز اگر بودی چو تو عیار دیگر چو خورشید جمالت روی بنمود ز هر ذره شنو اقرار دیگر زهی دریا که آگندی ز گوهر که هر قطره نمود انبار دیگر به یک خانه دو بیمارند و عاشق منم بیمار و دل بیمار دیگر خدایا هر دو را تیمار کردی ولیکن ماند آن تیمار دیگر چه داند جان منکر این سخن را که او را نیست آن دیدار دیگر که منکر گفت سنایی خود همینست سنایی گفت نی خروار دیگر بدان خروار تو خروار منگر گشا دو چشم عیسی وار دیگر مولانا بلخی