مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حرف (د)
غزل شمارهٔ ۵۲۶: ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای لولیان ای لولیان یک لولیی دیوانه شد طشتش فتاد از بام ما نک سوی مجنون خانه شد می گشت گرد حوض او چون تشنگان در جست و جو چون خشک نانه ناگهان در حوض ما ترنانه شد ای مرد دانشمند تو دو گوش از این بربند تو مشنو تو این افسون که او ز افسون ما افسانه شد زین حلقه نجهد گوش ها کو عقل برد از هوش ها تا سر نهد بر آسیا چون دانه در پیمانه شد بازی مبین بازی مبین این جا تو جانبازی گزین سرها ز عشق جعد او بس سرنگون چون شانه شد غره مشو با عقل خود بس اوستاد معتمد کاستون عالم بود او نالانتر از حنانه شد من که ز جان ببریده ام چون گل قبا بدریده ام زان رو شدم که عقل من با جان من بیگانه شد این قطره های هوش ها مغلوب بحر هوش شد ذرات این جان ریزه ها مستهلک جانانه شد خامش کنم فرمان کنم وین شمع را پنهان کنم شمعی که اندر نور او خورشید و مه پروانه شد مولانا بلخی