مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۹۲: ز دام چند بپرسی و دانه را چه شدست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز دام چند بپرسی و دانه را چه شدست به بام چند برآیی و خانه را چه شدست فسرده چند نشینی میان هستی خویش تنور آتش عشق و زبانه را چه شدست بگرد آتش عشقش ز دور می گردی اگر تو نقره صافی میانه را چه شدست ز دردی غم و اندیشه سیر چون نشوی جمال یار و شراب مغانه را چه شدست اگر چه سرد وجودیت گرم درپیچید به ره کنش به بهانه بهانه را چه شدست شکایت ار ز زمانه کند بگو تو برو زمانه بی تو خوشست و زمانه را چه شدست درخت وار چرا شاخ شاخ وسوسه ای یگانه باش چو بیخ و یگانه را چه شدست در آن ختن که در او شخص هست و صورت نیست مگو فلان چه کس است و فلانه را چه شدست نشان عشق شد این دل ز شمس تبریزی ببین ز دولت عشقش نشانه را چه شدست مولانا بلخی