مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۸۷: چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چو عید و چون عرفه عارفان این عرفات به هر که قدر تو دانست می دهند برات هلال وار ز راه دراز می آیند برای کارگزاری ز قاضی الحاجات به مفلسان که ز بازارشان نصیبی نیست ز مخزن زر سلطان همی کشند زکات پی گشادن درهای بسته می آیند گرفته زیر بغل ها کلیدهای نجات به دست هر جان زنبیل زفت می آید شنیده بانگ تعالو لتأخذوا الصدقات بیا بیا گذری کن ببین زکات ملک به طور موسی عمران و غلغل میقات دریده پهلوی همیان از آن زر بسیار دریده قوصره هاشان ز بار قند و نبات ز خرمن دو جهان مور خود چه تاند برد خمش کن و بنشین دور و می شنو صلوات مولانا بلخی