مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۸۰: به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به حق آن که در این دل به جز ولای تو نیست ولی او نشوم کو ز اولیای تو نیست مباد جانم بی غم اگر فدای تو نیست مباد چشمم روشن اگر سقای تو نیست وفا مباد امیدم اگر به غیر تو است خراب باد وجودم اگر برای تو نیست کدام حسن و جمالی که آن نه عکس تو است کدام شاه و امیری که او گدای تو نیست رضا مده که دلم کام دشمنان گردد ببین که کام دل من به جز رضای تو نیست قضا نتانم کردن دمی که بی تو گذشت ولی چه چاره که مقدور جز قضای تو نیست دلا بباز تو جان را بر او چه می لرزی بر او ملرز فدا کن چه شد خدای تو نیست ملرز بر خود تا بر تو دیگران لرزند به جان تو که تو را دشمنی ورای تو نیست مولانا بلخی