مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۷۱: پیش چنین ماه رو گیج شدن واجبست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
پیش چنین ماه رو گیج شدن واجبست عشرت پروانه را شمع و لگن واجبست هست ز چنگ غمش گوش مرا کش مکش هر دمم از چنگ او تن تننن واجبست دلو دو چشم مرا گر چه که کم نیست آب مردمک دیده را چاه ذقن واجبست دلبر چون ماه را هر چه کند می رسد عاشق درگاه را خلق حسن واجبست طره خویش ای نگار خوش به کف من سپار هر که در این چه فتاد داد رسن واجبست عشق که شهر خوشیست این همه اغیار چیست حفظ چنین شهر را برج و بدن واجبست غمزه دزدیده را شحنه غم در پیست روشنی دیده را خوب ختن واجبست عاشق عیسی نه ای بی خور و خر کی زیی کالبد مرده را گور و کفن واجبست مریم جان را مخاض برد به نخل و ریاض منقطع درد را نزل وطن واجبست نزل دل بارکش هست ملاقات خوش ناقه پرفاقه را شرب و عطن واجبست لطف کن ای کان قند راه دهانم ببند اشتر سرمست را بند دهن واجبست مولانا بلخی