مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۶۸: با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
با وی از ایمان و کفر باخبری کافریست آنک از او آگهست از همه عالم بریست آه که چه بی بهره اند باخبران زانک هست چهره او آفتاب طره او عنبریست آه از آن موسیی کانک بدیدش دمی گشته رمیده ز خلق بر مثل سامریست بر عدد ریگ هست در هوسش کوه طور بر عدد اختران ماه ورا مشتریست چشم خلایق از او بسته شد از چشم بند زانک مسلم شده چشم ورا ساحریست اوست یکی کیمیا کز تبش فعل او زرگر عشق ورا بر رخ من زرگریست پای در آتش بنه همچو خلیل ای پسر کآتش از لطف او روضه نیلوفریست چون رخ گلزار او هست چراگاه روح روح از آن لاله زار آه که چون پروریست مفخر جان شمس دین عقل به تبریز یافت آن گهری را که بحر در نظرش سرسریست مولانا بلخی