مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۴۶: گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهدهست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر چپ و راست طعنه و تشنیع بیهده ست از عشق برنگردد آن کس که دلشده ست مه نور می فشاند و سگ بانگ می کند مه را چه جرم خاصیت سگ چنین بده ست کوهست نیست که که به بادی ز جا رود آن گله پشه ست که بادیش ره زده ست گر قاعده است این که ملامت بود ز عشق کری گوش عشق از آن نیز قاعده ست ویرانی دو کون در این ره عمارتست ترک همه فواید در عشق فایده ست عیسی ز چرخ چارم می گوید الصلا دست و دهان بشوی که هنگام مایده ست رو محو یار شو به خرابات نیستی هر جا دو مست باشد ناچار عربده ست در بارگاه دیو درآیی که داد داد داد از خدای خواه که این جا همه دده ست گفتست مصطفی که ز زن مشورت مگیر این نفس ما زن ست اگر چه که زاهده ست چندان بنوش می که بمانی ز گفت و گو آخر نه عاشقی و نه این عشق میکده ست گر نظم و نثر گویی چون زر جعفری آن سو که جعفرست خرافات فاسده ست مولانا بلخی