مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۴۵: این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این طرفه آتشی که دمی برقرار نیست گر نزد یار باشد وگر نزد یار نیست صورت چه پای دارد کو را ثبات نیست معنی چه دست گیرد چون آشکار نیست عالم شکارگاه و خلایق همه شکار غیر نشانه ای ز امیر شکار نیست هر سوی کار و بار که ما میر و مهتریم وان سو که بارگاه امیرست بار نیست ای روح دست برکن و بنمای رنگ خوش کاین ها همه به جز کف و نقش و نگار نیست هر جا غبار خیزد آن جای لشکرست کآتش همیشه بی تف و دود و بخار نیست تو مرد را ز گرد ندانی چه مردیست در گرد مرد جوی که با گرد کار نیست ای نیکبخت اگر تو نجویی بجویدت جوینده ای که رحمت وی را شمار نیست سیلت چو دررباید دانی که در رهش هست اختیار خلق ولیک اختیار نیست در فقر عهد کردم تا حرف کم کنم اما گلی که دید که پهلویش خار نیست ما خار این گلیم برادر گواه باش این جنس خار بودن فخرست عار نیست مولانا بلخی