مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۳۶: گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتا که کیست بر در گفتم کمین غلامت گفتا چه کار داری گفتم مها سلامت گفتا که چند رانی گفتم که تا بخوانی گفتا که چند جوشی گفتم که تا قیامت دعوی عشق کردم سوگندها بخوردم کز عشق یاوه کردم من ملکت و شهامت گفتا برای دعوی قاضی گواه خواهد گفتم گواه اشکم زردی رخ علامت گفتا گواه جرحست تردامنست چشمت گفتم به فر عدلت عدلند و بی غرامت گفتا که بود همره گفتم خیالت ای شه گفتا که خواندت این جا گفتم که بوی جامت گفتا چه عزم داری گفتم وفا و یاری گفتا ز من چه خواهی گفتم که لطف عامت گفتا کجاست خوشتر گفتم که قصر قیصر گفتا چه دیدی آن جا گفتم که صد کرامت گفتا چراست خالی گفتم ز بیم رهزن گفتا که کیست رهزن گفتم که این ملامت گفتا کجاست ایمن گفتم که زهد و تقوا گفتا که زهد چه بود گفتم ره سلامت گفتا کجاست آفت گفتم به کوی عشقت گفتا که چونی آن جا گفتم در استقامت خامش که گر بگویم من نکته های او را از خویشتن برآیی نی در بود نه بامت مولانا بلخی