مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۳۲: این چنین پابند جان میدان کیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
این چنین پابند جان میدان کیست ما شدیم از دست این دستان کیست می دود چون گوی زرین آفتاب ای عجب اندر خم چوگان کیست آفتابا راه زن راهت نزد چون زند داند که این ره آن کیست سیب را بو کرد موسی جان بداد بازجو آن بو ز سیبستان کیست چشم یعقوبی از این بو باز شد ای خدا این بوی از کنعان کیست خاک بودیم این چنین موزون شدیم خاک ما زر گشت در میزان کیست بر زر ما هر زمان مهر نوست تا بداند زر که او از کان کیست جمله حیرانند و سرگردان عشق ای عجب این عشق سرگردان کیست جمله مهمانند در عالم ولیک کم کسی داند که او مهمان کیست نرگس چشم بتان ره می زند آب این نرگس ز نرگسدان کیست جسم ها شب خالی از ما روز پر ما و من چون گربه در انبان کیست هر کسی دستک زنان کای جان من و آنک دستک زن کند او جان کیست شمس تبریزی که نور اولیاست با چنان عز و شرف سلطان کیست مولانا بلخی