مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۲۰: ذوق روی ترشش بین که ز صد قند گذشت
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ذوق روی ترشش بین که ز صد قند گذشت گفت بس چند بود گفتمش از چند گذشت چون چنین است صنم پند مده عاشق را آهن سرد چه کوبی که وی از پند گذشت تو چه پرسیش که چونی و چگونه است دلت منزل عشق از آن حال که پرسند گذشت آن چه روی است که ترکان همه هندوی ویند ترک تاز غم سودای وی از چند گذشت آن کف بحر گهربخش وراء النهر است روضه خوی وی از سغد سمرقند گذشت خارش حرص و طمع در جگر و جانش افکند چون نسیم کرمش بر دل خرسند گذشت ذوق دشنام وی از شهد ثنا بیش آمد لطف خار غم او را گل خوش خند گذشت گر در بسته کند منع ز هفتاد بلا تا که این سیل بلا آمد و از بند گذشت هر کی عقد و حل احوال دل خویش بدید بند هستی بشکست او و ز پیوند گذشت مرد چونک به کف آورد چنین در یتیم خاطر او ز وفای زن و فرزند گذشت بس که از قصه خوبش همه در فتنه فتند کاین مقالات خوش از فهم خردمند گذشت مولانا بلخی