مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۱۲: آنک بیباده کند جان مرا مست کجاست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آنک بی باده کند جان مرا مست کجاست و آنک بیرون کند از جان و دلم دست کجاست و آنک سوگند خورم جز به سر او نخورم و آنک سوگند من و توبه ام اشکست کجاست و آنک جان ها به سحر نعره زنانند از او و آنک ما را غمش از جای ببرده ست کجاست جان جان ست وگر جای ندارد چه عجب این که جا می طلبد در تن ما هست کجاست غمزه چشم بهانه ست و زان سو هوسی ست و آنک او در پس غمزه ست دل خست کجاست پرده روشن دل بست و خیالات نمود و آنک در پرده چنین پرده دل بست کجاست عقل تا مست نشد چون و چرا پست نشد و آنک او مست شد از چون و چرا رست کجاست مولانا بلخی