مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۴۰۶: چند گویی که چه چارهست و مرا درمان چیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چند گویی که چه چاره ست و مرا درمان چیست چاره جوینده که کرده ست تو را خود آن چیست چند باشد غم آنت که ز غم جان ببرم خود نباشد هوس آنک بدانی جان چیست بوی نانی که رسیده ست بر آن بوی برو تا همان بوی دهد شرح تو را کاین نان چیست گر تو عاشق شده ای عشق تو برهان تو بس ور تو عاشق نشدی پس طلب برهان چیست این قدر عقل نداری که ببینی آخر گر نه شاهیست پس این بارگه سلطان چیست گر نه اندر تتق ازرق زیباروییست در کف روح چنین مشعله تابان چیست چونک از دور دلت همچو زنان می لرزد تو چه دانی که در آن جنگ دل مردان چیست آتش دیده مردان حجب غیب بسوخت تو پس پرده نشسته که به غیب ایمان چیست شمس تبریز اگر نیست مقیم اندر چشم چشمه شهد از او در بن هر دندان چیست مولانا بلخی