مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۳۹۲: گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گر ندید آن شادجان این گلستان را شاد چیست گر نه لطف او بود پس عیش را بنیاد چیست گر خرابات ازل از تاب رویش پر نگشت پس هزاران صومعه در محو جان آباد چیست جان ما با عشق او گر نی ز یک جا رسته اند جان بااقبال ما با عشق او همزاد چیست گر نه پرتوهای آن رخسار داد حسن داد پس به دیوان سرای عاشقان بیداد چیست ساکنان آب و گل گر عشق ما را محرمند پس درون گنبد دل غلغله و فریاد چیست گر نه آتش می زند آتش رخی در جان نهان پس دماغ عاشقان پرآتش و پرباد چیست گر نه آتش رنگ گشتی جان ها در لامکان صد هزاران مشعله همچون شب میلاد چیست گر نه تقصیر است از جان در فدا گشتن در او لطف نقد اولین و وعده و میعاد چیست گر نه شمس الدین تبریزی قباد جان ها است صد هزاران جان قدسی هر دمش منقاد چیست مولانا بلخی