مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۳۶۶: دود دل ما نشان سوداست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دود دل ما نشان سوداست وان دود که از دلست پیداست هر موج که می زند دل از خون آن دل نبود مگر که دریاست بیگانه شدند آشنایان دل نیز به دشمنی چه برخاست هر سوی که عشق رخت بنهاد هر جا که ملامت ست آن جاست ما نگریزیم از این ملامت زیرا که قدیم خانه ماست در عشق حسد برند شاهان زان روی که عشق شمع دل هاست پا بر سر چرخ هفتمین نه کاین عشق به حجره های بالاست هشیار مباش زان که هشیار در مجلس عشق سخت رسواست میری مطلب که میر مجلس گر چشم ببسته ست بیناست این عشق هنوز زیر چادر این گرد سیاه بین که برخاست هر چند که زیر هفت پرده ست پیداست که سخت خوب و زیباست شب خیز کنید ای حریفان شمعست و شراب و یار تنهاست مولانا بلخی