مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۳۴۴: به جان تو که سوگند عظیمست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به جان تو که سوگند عظیمست که جانم بی تو دربند عظیمست اگر چه خضر سیرآب حیاتست به لعلت آرزومند عظیمست سخن ها دارم از تو با تو بسیار ولی خاموشیم پند عظیمست هر آن کز بیم تو خاموش باشد اگر چه خر خردمند عظیمست هر آن کس کو هنر را ترک گوید ز بهر تو هنرمند عظیمست فکندم خویش را چون سایه پیشت فکندن پیشت افکند عظیمست که بغداد تو را داد بزرگست سمرقند تو را قند عظیمست حریصم کرد طمع داد قندت اگر چه بنده خرسند عظیمست بریدستی مرا از خویش و پیوند که دل را با تو پیوند عظیمست خمش کن همچو عشق ای زاده عشق اگر چه گفت فرزند عظیمست رکاب شمس تبریزی گرفتم که زین شمس زرکند عظیمست مولانا بلخی