مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۳۳۹: سماع آرام جان زندگانیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
سماع آرام جان زندگانیست کسی داند که او را جان جانست کسی خواهد که او بیدار گردد که او خفته میان بوستان ست ولیک آن کو به زندان خفته باشد اگر بیدار گردد در زیان ست سماع آن جا بکن کان جا عروسیست نه در ماتم که آن جای فغانست کسی کو جوهر خود را ندیدهست کسی کان ماه از چشمش نهانست چنین کس را سماع و دف چه باید سماع از بهر وصل دلستان ست کسانی را که روشان سوی قبله ست سماع این جهان و آن جهانست خصوصا حلقه ای کاندر سماعند همی گردند و کعبه در میانست اگر کان شکر خواهی همان جاست ور انگشت شکر خود رایگانست مولانا بلخی