مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۳۱۵: چشمها وا نمیشود از خواب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چشم ها وا نمی شود از خواب چشم بگشا و جمع را دریاب بنگر آخر که بی قرار شدست چشم در چشم خانه چون سیماب گشت شب دیر و خلق افتادند چون ستاره میانه مهتاب هم سیاهی و هم سپیدی چشم از می خواب هر دو گشت خراب جمله اندیشه ها چو برگ بریخت گرد بنشست بر همه اسباب عقل شد گوشه ای و می گوید عقل اگر آن تست هین دریاب بنگی شب نگر که چون دادست جمله خلق را از این بنگاب چشم در عین و غین افتادست کار بگذشت از سؤال و جواب آن سواران تیزاندیشه همه ماندند چون خران به خلاب مولانا بلخی