مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۳۰۰: کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
کو همه لطف که در روی تو دیدم همه شب وان حدیث چو شکر کز تو شنیدم همه شب گر چه از شمع تو می سوخت چو پروانه دلم گرد شمع رخ خوب تو پریدم همه شب شب به پیش رخ چون ماه تو چادر می بست من چو مه چادر شب می بدریدم همه شب جان ز ذوق تو چو گربه لب خود می لیسد من چو طفلان سر انگشت گزیدم همه شب سینه چون خانه زنبور پر از مشغله بود کز تو ای کان عسل شهد کشیدم همه شب دام شب آمد جان های خلایق بربود چون دل مرغ در آن دام طپیدم همه شب آنک جان ها چو کبوتر همه در حکم ویند اندر آن دام مر او را طلبیدم همه شب مولانا بلخی