مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۲۵۵: خیز صبوحی کن و درده صلا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خیز صبوحی کن و درده صلا خیز که صبح آمد و وقت دعا کوزه پر از می کن و در کاسه ریز خیز مزن خنبک و خم برگشا دور بگردان و مرا ده نخست جان مرا تازه کن ای جان فزا خیز که از هر طرفی بانگ چنگ در فلک انداخت ندا و صدا تنتن تنتن شنو و تن مزن وقت تو خوش ای قمر خوش لقا در سرم افکن می و پابند کن تا نروم بیهده از جا به جا زان کف دریاصفت درنثار آب درانداز چو کشتی مرا پاره چوبی بدم و از کفت گشته ام ای موسی جان اژدها عازر وقتم به دمت ای مسیح حشر شدم از تک گور فنا یا چو درختم که به امر رسول بیخ کشان آمدم اندر فلا هم تو بده هم تو بگو زین سپس ای دهن و کف تو گنج بقا خسرو تبریز تویی شمس دین سرور شاهان جهان علا مولانا بلخی