مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۲۲۴: چه خیره مینگری در رخ من ای برنا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
چه خیره می نگری در رخ من ای برنا مگر که در رخمست آیتی از آن سودا مگر که بر رخ من داغ عشق می بینی میان داغ نبشته که نحن نزلنا هزار مشک همی خواهم و هزار شکم که آب خضر لذیذست و من در استسقا وفا چه می طلبی از کسی که بی دل شد چو دل برفت برفت از پیش وفا و جفا به حق این دل ویران و حسن معمورت خوش است گنج خیالت در این خرابه ما غریو و ناله جان ها ز سوی بی سویی مرا ز خواب جهانید دوش وقت دعا ز ناله گویم یا از جمال ناله کنان ز ناله گوش پرست از جمالش آن عینا قرار نیست زمانی تو را برادر من ببین که می کشدت هر طرف تقاضاها مثال گویی اندر میان صد چوگان دوانه تا سر میدان و گه ز سر تا پا کجاست نیت شاه و کجاست نیت گوی کجاست قامت یار و کجاست بانگ صلا ز جوش شوق تو من همچو بحر غریدم بگو تو ای شه دانا و گوهر دریا گویا مولانا بلخی