مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۲۲۰: ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ز بامداد سعادت سه بوسه داد مرا که بامداد عنایت خجسته باد مرا به یاد آر دلا تا چه خواب دیدی دوش که بامداد سعادت دری گشاد مرا مگر به خواب بدیدم که مه مرا برداشت ببرد بر فلک و بر فلک نهاد مرا فتاده دیدم دل را خراب در راهش ترانه گویان کاین دم چنین فتاد مرا میان عشق و دلم پیش کارها بوده ست که اندک اندک آیدهمی به یاد مرا اگر نمود به ظاهر که عشق زاد ز من همی بدان به حقیقت که عشق زاد مرا ایا پدید صفاتت نهان چو جان ذاتت به ذات تو که تویی جملگی مراد مرا همی رسد ز توام بوسه و نمی بینم ز پرده های طبیعت که این کی داد مرا مبر وظیفه رحمت که در فنا افتم فغان برآورم آن جا که داد داد مرا به جای بوسه اگر خود مرا رسد دشنام خوشم که حادثه کردست اوستاد مرا مولانا بلخی