مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۲۱۱: باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز بنفشه رسید جانب سوسن دوتا باز گل لعل پوش می بدراند قبا بازرسیدند شاد زان سوی عالم چو باد مست و خرامان و خوش سبزقبایان ما سرو علمدار رفت سوخت خزان را به تفت وز سر که رخ نمود لاله شیرین لقا سنبله با یاسمین گفت سلام علیک گفت علیک السلام در چمن آی ای فتا یافته معروفیی هر طرفی صوفیی دست زنان چون چنار رقص کنان چون صبا غنچه چو مستوریان کرده رخ خود نهان باد کشد چادرش کای سره رو برگشا یار در این کوی ما آب در این جوی ما زینت نیلوفری تشنه و زردی چرا رفت دی روترش کشته شد آن عیش کش عمر تو بادا دراز ای سمن تیزپا نرگس در ماجرا چشمک زد سبزه را سبزه سخن فهم کرد گفت که فرمان تو را گفت قرنفل به بید من ز تو دارم امید گفت عزبخانه ام خلوت توست الصلا سیب بگفت ای ترنج از چه تو رنجیده ای گفت من از چشم بد می نشوم خودنما فاخته با کو و کو آمد کان یار کو کردش اشارت به گل بلبل شیرین نوا غیر بهار جهان هست بهاری نهان ماه رخ و خوش دهان باده بده ساقیا یا قمرا طالعا فی الظلمات الدجی نور مصابیحه یغلب شمس الضحی چند سخن ماند لیک بی گه و دیرست نیک هر چه به شب فوت شد آرم فردا قضا مولانا بلخی