مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۲۰۳: آمد بهار خرم آمد نگار ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
آمد بهار خرم آمد نگار ما چون صد هزار تنگ شکر در کنار ما آمد مهی که مجلس جان زو منورست تا بشکند ز باده گلگون خمار ما شاد آمدی بیا و ملوکانه آمدی ای سرو گلستان چمن و لاله زار ما پاینده باش ای مه و پاینده عمر باش در بیشه جهان ز برای شکار ما دریا به جوش از تو که بی مثل گوهری کهسار در خروش که ای یار غار ما در روز بزم ساقی دریاعطای ما در روز رزم شیر نر و ذوالفقار ما چونی در این غریبی و چونی در این سفر برخیز تا رویم به سوی دیار ما ما را به مشک و خم و سبوها قرار نیست ما را کشان کنید سوی جویبار ما سوی پری رخی که بر آن چشم ها نشست آرام عقل مست و دل بی قرار ما شد ماه در گدازش سوداش همچو ما شد آفتاب از رخ او یادگار ما ای رونق صباح و صبوح ظریف ما وی دولت پیاپی بیش از شمار ما هر چند سخت مستی سستی مکن بگیر کارزد به هر چه گویی خمر و خمار ما جامی چو آفتاب پرآتش بگیر زود درکش به روی چون قمر شهریار ما این نیم کاره ماند و دل من ز کار شد کار او کند که هست خداوندگار ما مولانا بلخی