مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۱۹۴: خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
خواهم گرفتن اکنون آن مایه صور را دامی نهاده ام خوش آن قبله نظر را دیوار گوش دارد آهسته تر سخن گو ای عقل بام بررو ای دل بگیر در را اعدا که در کمینند در غصه همینند چون بشنوند چیزی گویند همدگر را گر ذره ها نهانند خصمان و دشمنانند در قعر چه سخن گو خلوت گزین سحر را ای جان چه جای دشمن روزی خیال دشمن در خانه دلم شد از بهر رهگذر را رمزی شنید زین سر زو پیش دشمنان شد می خواند یک به یک را می گفت خشک و تر را زان روز ما و یاران در راه عهد کردیم پنهان کنیم سر را پیش افکنیم سر را ما نیز مردمانیم نی کم ز سنگ کانیم بی زخم های میتین پیدا نکرد زر را دریای کیسه بسته تلخ و ترش نشسته یعنی خبر ندارم کی دیده ام گهر را مولانا بلخی