مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۱۳۴: ساقیا در نوش آور شیره عنقود را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ساقیا در نوش آور شیره عنقود را در صبوح آور سبک مستان خواب آلود را یک به یک در آب افکن جمله تر و خشک را اندر آتش امتحان کن چوب را و عود را سوی شورستان روان کن شاخی از آب حیات چون گل نسرین بخندان خار غم فرسود را بلبلان را مست گردان مطربان را شیرگیر تا که درسازند با هم نغمه داوود را بادپیما بادپیمایان خود را آب ده کوری آن حرص افزون جوی کم پیمود را هم بزن بر صافیان آن درد دردانگیز را هم بخور با صوفیان پالوده بی دود را می میاور زان بیاور که می از وی جوش کرد آنک جوشش در وجود آورد هر موجود را زان میی کاندر جبل انداخت صد رقص الجمل زان میی کو روشنی بخشد دل مردود را هر صباحی عید داریم از تو خاصه این صبوح کز کرم بر می فشانی باده موعود را برفشان چندانک ما افشانده گردیم از وجود تا که هر قاصد بیابد در فنا مقصود را همچو آبی دیده در خود آفتاب و ماه را چون ایازی دیده در خود هستی محمود را شمس تبریزی برآر از چاه مغرب مشرقی همچو صبحی کو برآرد خنجر مغمود را مولانا بلخی