مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۸۱: ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای ساقی جان پر کن آن ساغر پیشین را آن راه زن دل را آن راه بر دین را زان می که ز دل خیزد با روح درآمیزد مخمور کند جوشش مر چشم خدابین را آن باده انگوری مر امت عیسی را و این باده منصوری مر امت یاسین را خم ها است از آن باده خم ها است از این باده تا نشکنی آن خم را هرگز نچشی این را آن باده به جز یک دم دل را نکند بی غم هرگز نکشد غم را هرگز نکند کین را یک قطره از این ساغر کار تو کند چون زر جانم به فدا باشد این ساغر زرین را این حالت اگر باشد اغلب به سحر باشد آن را که براندازد او بستر و بالین را زنهار که یار بد از وسوسه نفریبد تا نشکنی از سستی مر عهد سلاطین را گر زخم خوری بر رو رو زخم دگر می جو رستم چه کند در صف دسته گل و نسرین را مولانا بلخی