مولانا بلخی
غزلیات مولانا - حروف الف تا خ
غزل شمارهٔ ۱۸: ای یوسف خوش نام ما خوش میروی بر بام ما
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
ای یوسف خوش نام ما خوش می روی بر بام ما انا فتحنا الصلا بازآ ز بام از در درآ ای بحر پرمرجان من والله سبک شد جان من این جان سرگردان من از گردش این آسیا ای ساربان با قافله مگذر مرو زین مرحله اشتر بخوابان هین هله نه از بهر من بهر خدا نی نی برو مجنون برو خوش در میان خون برو از چون مگو بی چون برو زیرا که جان را نیست جا گر قالبت در خاک شد جان تو بر افلاک شد گر خرقه تو چاک شد جان تو را نبود فنا از سر دل بیرون نه ای بنمای رو کایینه ای چون عشق را سرفتنه ای پیش تو آید فتنه ها گویی مرا چون می روی گستاخ و افزون می روی بنگر که در خون می روی آخر نگویی تا کجا گفتم کز آتش های دل بر روی مفرش های دل می غلط در سودای دل تا بحر یفعل ما یشا هر دم رسولی می رسد جان را گریبان می کشد بر دل خیالی می دود یعنی به اصل خود بیا دل از جهان رنگ و بو گشته گریزان سو به سو نعره زنان کان اصل کو جامه دران اندر وفا مولانا بلخی