مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر ششم
بخش ۱۲۹ - در تفسیر این خبر کی مصطفی صلواتالله علیه فرمود من کنت مولاه فعلی مولاه تا منافقان طعنه زدند کی بس نبودش کی ما مطیعی و چاکری نمودیم او را چاکری کودکی خلم آلودمان هم میفرماید الی آخره
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
زین سبب پیغامبر با اجتهاد نام خود وان علی مولا نهاد گفت هر کو را منم مولا و دوست ابن عم من علی مولای اوست کیست مولا آنک آزادت کند بند رقیت ز پایت بر کند چون به آزادی نبوت هادیست مؤمنان را ز انبیا آزادیست ای گروه مؤمنان شادی کنید هم چو سرو و سوسن آزادی کنید لیک می گویید هر دم شکر آب بی زبان چون گلستان خوش خضاب بی زبان گویند سرو و سبزه زار شکر آب و شکر عدل نوبهار حله ها پوشیده و دامن کشان مست و رقاص و خوش و عنبرفشان جزو جزو آبستن از شاه بهار جسمشان چون درج پر در ثمار مریمان بی شوی آبست از مسیح خامشان بی لاف و گفتاری فصیح ماه ما بی نطق خوش بر تافتست هر زبان نطق از فر ما یافتست نطق عیسی از فر مریم بود نطق آدم پرتو آن دم بود تا زیادت گردد از شکر ای ثقات پس نبات دیگرست اندر نبات عکس آن اینجاست ذل من قنع اندرین طورست عز من طمع در جوال نفس خود چندین مرو از خریداران خود غافل مشو مولانا بلخی