مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر پنجم
بخش ۱۴۷ - رفتن امیر خشمآلود برای گوشمال زاهد
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
میر چون آتش شد و برجست راست گفت بنما خانهٔ زاهد کجاست تا بدین گرز گران کوبم سرش آن سر بی دانش مادرغرش او چه داند امر معروف از سگی طالب معروفی است و شهرگی تا بدین سالوس خود را جا کند تا به چیزی خویشتن پیدا کند کو ندارد خود هنر الا همان که تسلس می کند با این و آن او اگر دیوانه است و فتنه کاو داروی دیوانه باشد کیر گاو تا که شیطان از سرش بیرون رود بی لت خربندگان خر چون رود میر بیرون جست دبوسی بدست نیم شب آمد به زاهد نیم مست خواست کشتن مرد زاهد را ز خشم مرد زاهد گشت پنهان زیر پشم مرد زاهد می شنید از میر آن زیر پشم آن رسن تابان نهان گفت در رو گفتن زشتی مرد آینه تاند که رو را سخت کرد روی باید آینه وار آهنین تات گوید روی زشت خود ببین مولانا بلخی