وحشی باقفی
ناظر و منظور
مثقب خامه را بر گوهر نهادن
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
مثقب خامه را بر گوهر نهادن و رشته های گوهر معنی را ترتیب دادن در ایثار تاجداری که گوهر ذاتش باعث دریای آفرینش است و جوهر صفاتش منشاء فیض ارباب بینش است رقم سازی که این زیبا رقم زد نوشت اول سخن نام محمد چه نام است اینکه پیش اهل بینش شده نقش نگین آفرینش ز بس کز میم و حایش گشت محفوظ نوشتش در دل خود لوح محفوظ ز نقش حلقهٔ میمش دهد یاد قمر ز آن هاله را بر چرخ جا داد بزرگی بین که خم شد چرخ از اکرام که همچون دال بوسد پای این نام کمال نامداری بین و عزت که نامش را به این حد است حرمت شه خیل رسل سلطان کونین جمالش مهر ومه را قرةالعین چو رو در قبلهٔ دین پروری کرد به دوران دعوی پیغمبری کرد شک آوردند گمراهان حاسد به صدق دعویش جستند شاهد پی دفع شک آن جمع گمراه دو شاهد شد به صدق دعویش ماه از این غم سایه دارد رو بدیوار که در راهش نشد با خاک هموار چو جوهر بود آن سرچشمهٔ نور که بودش سایه از همسایگی دور مگر از شوق بیخود گشت سایه چو شد همراه آن خورشید پایه زهی نور تو بزم افروز عالم وجودت زبدهٔ اولاد آدم خلیل از خوان تو رایت ستانی خضر از فیض جامت تشنه جانی ز یکرنگی مسیحا با تو دم زد از آن بر طارم چارم قدم زد اگر راه دو رنگی آورد پیش نشانندش به گردون بر خر خویش چه شد گر آفتاب عالم آرا به صورت پیشتر گشت از تو پیدا شهی بر خلق آخر تا به اول شهان را پیش پیش آرند مشعل جهان را کار رفت از دست دریاب برآور یا رسول الله سر از خواب ز هجران تو پیچد سبحه برخویش به کارش سد گره از دوریت بیش به خارستان حرمان تو مسواک ز هجر آن دو لب بنشسته بر خاک به جست وجوی تو خم گشته محراب مصلا بر زمین افتاده بی تاب به یاد مقدمت ای قبلهٔ دین ز غم سجاده دارد بر جبین چین ز پایت تا جدا افتاد نعلین به خاک ره ز پا افتاده نعلین از آن سر مانده بر دیوار منبر که او را چون تو سروی رفته از سر ز هجرت جمله را از دست شد کار زمان دستگیری گشت مگذار شدند از دست محتاجان لطفت بیاور آیتی از خوان لطفت پی مهمانی این جمع محتاج بیار آن تحفه کوردی ز معراج وحشی باقفی