حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۲۱۴: دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دیدم به خواب خوش که به دستم پیاله بود تعبیر رفت و کار به دولت حواله بود چل سال رنج و غصه کشیدیم و عاقبت تدبیر ما به دست شراب دوساله بود آن نافه مراد که می خواستم ز بخت در چین زلف آن بت مشکین کلاله بود از دست برده بود خمار غمم سحر دولت مساعد آمد و می در پیاله بود بر آستان میکده خون می خورم مدام روزی ما ز خوان قدر این نواله بود هر کو نکاشت مهر و ز خوبی گلی نچید در رهگذار باد نگهبان لاله بود بر طرف گلشنم گذر افتاد وقت صبح آن دم که کار مرغ سحر آه و ناله بود دیدیم شعر دلکش حافظ به مدح شاه یک بیت از این قصیده به از صد رساله بود آن شاه تندحمله که خورشید شیرگیر پیشش به روز معرکه کمتر غزاله بود حافظ شیرازی