حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۲۱۳: گوهر مخزن اسرار همان است که بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گوهر مخزن اسرار همان است که بود حقه مهر بدان مهر و نشان است که بود عاشقان زمره ارباب امانت باشند لاجرم چشم گهربار همان است که بود از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح بوی زلف تو همان مونس جان است که بود طالب لعل و گهر نیست وگرنه خورشید همچنان در عمل معدن و کان است که بود کشته غمزه خود را به زیارت دریاب زان که بیچاره همان دل نگران است که بود رنگ خون دل ما را که نهان می داری همچنان در لب لعل تو عیان است که بود زلف هندوی تو گفتم که دگر ره نزند سال ها رفت و بدان سیرت و سان است که بود حافظا بازنما قصه خونابه چشم که بر این چشمه همان آب روان است که بود حافظ شیرازی