حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۲۰۷: یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
یاد باد آن که سر کوی توام منزل بود دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود راست چون سوسن و گل از اثر صحبت پاک بر زبان بود مرا آن چه تو را در دل بود دل چو از پیر خرد نقل معانی می کرد عشق می گفت به شرح آن چه بر او مشکل بود آه از آن جور و تطاول که در این دامگه است آه از آن سوز و نیازی که در آن محفل بود در دلم بود که بی دوست نباشم هرگز چه توان کرد که سعی من و دل باطل بود دوش بر یاد حریفان به خرابات شدم خم می دیدم خون در دل و پا در گل بود بس بگشتم که بپرسم سبب درد فراق مفتی عقل در این مسئله لایعقل بود راستی خاتم فیروزه بواسحاقی خوش درخشید ولی دولت مستعجل بود دیدی آن قهقهه کبک خرامان حافظ که ز سرپنجه شاهین قضا غافل بود حافظ شیرازی