مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر سوم
بخش ۴۸ - جمع آمدن ساحران از مداین پیش فرعون و تشریفها یافتن و دست بر سینه زدن در قهر خصم او کی این بر ما نویس
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
تا بفرعون آمدند آن ساحران دادشان تشریفهای بس گران وعده هاشان کرد و پیشین هم بداد بندگان و اسپان و نقد و جنس و زاد بعد از آن می گفت هین ای سابقان گر فزون آیید اندر امتحان برفشانم بر شما چندان عطا که بدرد پردهٔ جود و سخا پس بگفتندش به اقبال تو شاه غالب آییم و شود کارش تباه ما درین فن صفدریم و پهلوان کس ندارد پای ما اندر جهان ذکر موسی بند خاطرها شدست کین حکایتهاست که پیشین بدست ذکر موسی بهر روپوشست لیک نور موسی نقد تست ای مرد نیک موسی و فرعون در هستی تست باید این دو خصم را در خویش جست تا قیامت هست از موسی نتاج نور دیگر نیست دیگر شد سراج این سفال و این پلیته دیگرست لیک نورش نیست دیگر زان سرست گر نظر در شیشه داری گم شوی زانک از شیشه ست اعداد دوی ور نظر بر نور داری وا رهی از دوی واعداد جسم منتهی از نظرگاهست ای مغز وجود اختلاف مؤمن و گبر و جهود مولانا بلخی