مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر سوم
بخش ۳۰ - جمع آمدن عمران به مادر موسی و حامله شدن مادر موسی علیهالسلام
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
شب برفت و او بر آن درگاه خفت نیم شب آمد پی دیدنش جفت زن برو افتاد و بوسید آن لبش بر جهانیدش ز خواب اندر شبش گشت بیدار او و زن را دید خوش بوسه باران کرده از لب بر لبش گفت عمران این زمان چون آمدی گفت از شوق و قضای ایزدی در کشیدش در کنار از مهر مرد بر نیامد با خود آن دم در نبرد جفت شد با او امانت را سپرد پس بگفت ای زن نه این کاریست خرد آهنی بر سنگ زد زاد آتشی آتشی از شاه و ملکش کین کشی من چو ابرم تو زمین موسی نبات حق شه شطرنج و ما ماتیم مات مات و برد از شاه می دان ای عروس آن مدان از ما مکن بر ما فسوس آنچ این فرعون می ترسد ازو هست شد این دم که گشتم جفت تو مولانا بلخی