مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر سوم
بخش ۲۲ - دعوی طاوسی کردن آن شغال کی در خم صباغ افتاده بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
و آن شغال رنگ رنگ آمد نهفت بر بناگوش ملامت گر بکفت بنگر آخر در من و در رنگ من یک صنم چون من ندارد خود شمن چون گلستان گشته ام صد رنگ و خوش مر مرا سجده کن از من سر مکش کر و فر و آب و تاب و رنگ بین فخر دنیا خوان مرا و رکن دین مظهر لطف خدایی گشته ام لوح شرح کبریایی گشته ام ای شغالان هین مخوانیدم شغال کی شغالی را بود چندین جمال آن شغالان آمدند آنجا بجمع همچو پروانه به گرداگرد شمع پس چه خوانیمت بگو ای جوهری گفت طاوس نر چون مشتری پس بگفتندش که طاوسان جان جلوه ها دارند اندر گلستان تو چنان جلوه کنی گفتا که نی بادیه نارفته چون کوبم منی بانگ طاووسان کنی گفتا که لا پس نه ای طاووس خواجه بوالعلا خلعت طاووس آید ز آسمان کی رسی از رنگ و دعویها بدان مولانا بلخی