مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر دوم
بخش ۶۹ - باز تقریر ابلیس تلبیس خود را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفت هر مردی که باشد بد گمان نشنود او راست را با صد نشان هر درونی که خیال اندیش شد چون دلیل آری خیالش بیش شد چون سخن در وی رود علت شود تیغ غازی دزد را آلت شود پس جواب او سکوتست و سکون هست با ابله سخن گفتن جنون تو ز من با حق چه نالی ای سلیم تو بنال از شر آن نفس لئیم تو خوری حلوا ترا دنبل شود تب بگیرد طبع تو مختل شود بی گنه لعنت کنی ابلیس را چون نبینی از خود آن تلبیس را نیست از ابلیس از تست ای غوی که چو روبه سوی دنبه می روی چونک در سبزه ببینی دنبه ها دام باشد این ندانی تو چرا زان ندانی کت ز دانش دور کرد میل دنبه چشم و عقلت کور کرد حبک الاشیاء یعمیک یصم نفسک السودا جنت لا تختصم تو گنه بر من منه کژ کژ مبین من ز بد بیزارم و از حرص و کین من بدی کردم پشیمانم هنوز انتظارم تا دیم گردد تموز متهم گشتم میان خلق من فعل خود بر من نهد هر مرد و زن گرگ بیچاره اگرچه گرسنست متهم باشد که او در طنطنه ست از ضعیفی چون نتواند راه رفت خلق گوید تخمه است از لوت زفت مولانا بلخی