مولانا بلخی
مثنوی معنوی دفتر اول
بخش ۷۴ - جمع شدن نخچیران گرد خرگوش و ثنا گفتن او را
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
جمع گشتند آن زمان جمله وحوش شاد و خندان از طرب در ذوق و جوش حلقه کردند او چو شمعی در میان سجده آوردند و گفتندش که هان تو فرشتهٔ آسمانی یا پری نی تو عزرائیل شیران نری هرچه هستی جان ما قربان تست دست بردی دست و بازویت درست راند حق این آب را در جوی تو آفرین بر دست و بر بازوی تو باز گو تا چون سگالیدی به مکر آن عوان را چون بمالیدی به مکر بازگو تا قصه درمانها شود بازگو تا مرهم جانها شود بازگو کز ظلم آن استم نما صد هزاران زخم دارد جان ما گفت تایید خدا بد ای مهان ورنه خرگوشی کی باشد در جهان قوتم بخشید و دل را نور داد نور دل مر دست و پا را زور داد از بر حق می رسد تفضیلها باز هم از حق رسد تبدیلها حق بدور نوبت این تایید را می نماید اهل ظن و دید را مولانا بلخی