حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۱۹۸: گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
گفتم کی ام دهان و لبت کامران کنند گفتا به چشم هر چه تو گویی چنان کنند گفتم خراج مصر طلب می کند لبت گفتا در این معامله کمتر زیان کنند گفتم به نقطه دهنت خود که برد راه گفت این حکایتیست که با نکته دان کنند گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین گفتا به کوی عشق هم این و هم آن کنند گفتم هوای میکده غم می برد ز دل گفتا خوش آن کسان که دلی شادمان کنند گفتم شراب و خرقه نه آیین مذهب است گفت این عمل به مذهب پیر مغان کنند گفتم ز لعل نوش لبان پیر را چه سود گفتا به بوسه شکرینش جوان کنند گفتم که خواجه کی به سر حجله می رود گفت آن زمان که مشتری و مه قران کنند گفتم دعای دولت او ورد حافظ است گفت این دعا ملایک هفت آسمان کنند حافظ شیرازی