حافظ شیرازی
غزل های خواجه حافظ شیرازی
غزل شمارهٔ ۱۸۱: بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
بعد از این دست من و دامن آن سرو بلند که به بالای چمان از بن و بیخم برکند حاجت مطرب و می نیست تو برقع بگشا که به رقص آوردم آتش رویت چو سپند هیچ رویی نشود آینه حجله بخت مگر آن روی که مالند در آن سم سمند گفتم اسرار غمت هر چه بود گو می باش صبر از این بیش ندارم چه کنم تا کی و چند مکش آن آهوی مشکین مرا ای صیاد شرم از آن چشم سیه دار و مبندش به کمند من خاکی که از این در نتوانم برخاست از کجا بوسه زنم بر لب آن قصر بلند باز مستان دل از آن گیسوی مشکین حافظ زان که دیوانه همان به که بود اندر بند حافظ شیرازی