جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۳۲۷: دی که بود آن کافر سرکش که ترکش بسته بود
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
دی که بود آن کافر سرکش که ترکش بسته بود تیر مژگان در کمان ابروان پیوسته بود یک دل اندر برنبینم مردم نظاره را کش نه آن ابرو کمان از تیر مژگان خسته بود خرمن تقوی و صبر اهل دل سالم نجست زآتشی کز نعل سم بادپایش جسته بود رشته ها بود از رگ جان ها مهیا هر طرف توسنش را چون عنان از سرکشی بگسسته بود شد دلم صد شاخ و با هر یک جدا پیوند یافت شاخ ریحان ترش کز برگ نسرین رسته بود او گذشت از ما و ما ماندیم حیران چون کنیم مرکب او تند و ما را بارگی آهسته بود دید جامی ناگهان آن شکل شهرآشوب و رفت آن که روزی چند از سودای خوبان رسته بود جامی هروی