قرآن به فارسی
قرآن به فارسی ( ترجمه قمشه ای)
گاو ماده ( بقره) - مدنی
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
به نام خداوند بخشنده مهربان‏ الم (از رموزقرآناست). (۱) این کتاب که هیچ شک در آن نیست، راهنمای پرهیزگاران است. (۲) آن کسانی که بهجهان غیبایمان آرند و نماز به پا دارند و از هر چه روزیشان کردیم به فقیران انفاق کنند. (۳) و آنان که ایمان آرند به آن چه به تو و آن چه به (پیغمبران) پیش از تو فرستاده شده و آن ها خود به عالم آخرت یقین دارند. (۴) آنان از لطف پروردگار خویش به راه راستند و آن ها به حقیقت، رستگاران عالمند. (۵) (ای رسول ما) کافران را یکسان است که ایشان را بترسانی یا نترسانی، ایمان نخواهند آورد. (۶) خدامهر نهاد بر دل ها و گوش های ایشان، و بر چشم های ایشان پرده افتاده، و ایشان را عذابی سخت خواهد بود. (۷) و گروهی از مردم (یعنی منافقان) گویند: ما ایمان آورده ایم بهخداو به روز قیامت، و حال آن که ایمان نیاورده اند. (۸) می خواهندخداو اهل ایمان را فریب دهند و حال آن که فریب ندهند مگر خود را، و این را نمی دانند. (۹) در دل های ایشان بیماری (جهل و عناد) است،خدابر بیماری آن ها بیفزاید، و برای ایشان است عذابی دردناک، به سبب آن که پیوسته دروغ می گفتند. (۱۰) و چون آنان را گویند که فساد در زمین نکنید، گویند: تنها ما کار به صلاح کنیم. (۱۱) آگاه باشید آن ها خود مفسدند ولی نمی دانند. (۱۲) و چون به ایشان گویند: ایمان آورید چنانکه دیگران ایمان آوردند؛ گویند: چگونه ایمان آوریم مانند بی خردان؟! آگاه باشید که ایشان خود بی خردند ولی نمی دانند. (۱۳) و چون به اهل ایمان برسند گویند: ما ایمان آوردیم؛ و وقتی با شیاطین خود خلوت کنند گویند: ما با شماییم، جز این نیست که (مؤمنان را) مسخره می کنیم. (۱۴) خدابه ایشان استهزا کند و در سرکشی مهلتشان دهد که حیران بمانند. (۱۵) آنانند که گمراهی را به راه راست خریدند، پس تجارت ایشان سود نکرد و راه هدایت نیافتند. (۱۶) مثل ایشان مانند کسی است که آتشی بیفروزد، و همین که روشن کند پیرامون او را،خداروشنی آنان را ببرد و رها کند ایشان را در تاریکی یی که هیچ نبینند. (۱۷) آن ها کر و گنگ و کورند و (از ضلالت خود) بر نمی گردند. (۱۸) یا مَثل آنان چون کسانی است که در بیابان، بارانی تند که در آن تاریکی و رعد و برق است بر آنان ببارد، و آنان انگشتانشان را از ترس مرگ در گوش نهند مبادا از شدت صدای صاعقه بمیرند، وخدابر کافران احاطه دارد. (۱۹) نزدیک است برق روشنی چشم هایشان را ببرد، هر گاه روشنی بینند می روند در آن، و چون تاریک شود بایستند، و اگرخدامی خواست گوش آن ها را کر و چشم آنان را کور می ساخت، کهخداوندبر هر چیز تواناست. (۲۰) ای مردم، بپرستیدخداییرا که آفریننده شما و پیشینیان شماست، باشد که پارسا و منزّه شوید. (۲۱) آنخداییکه برای شما زمین را گسترد و آسمان را برافراشت و فرو بارید از آسمان آبی که به سبب آن بیرون آورد میوه های گوناگون برای روزی شما، پس کسی را مثل و مانند او قرار ندهید در حالی که می دانید (که بی مانند است). (۲۲) و اگر شما را شکّی است درقرآنیکه بر بنده خود (محمد صلّی اللَه علیه و آله و سلّم) فرستادیم، پس بیاورید یک سوره مانند آن، و گواهان خود را بخوانید به جزخدا، اگر راست می گویید. (۲۳) و اگر این کار را نکردید و هرگز نتوانید کرد پس بپرهیزید از آتشی که هیزم آن مردم بدکار و سنگ های خارا است که (از قهرخدا) برای کافران مهیا شده است. (۲۴) و مژده ده کسانی را که ایمان آوردند و نیکوکاری پیشه کردند که جایگاه آنان باغ هایی است که نهرها در آن جاری است، و چون از میوه های گوناگون آن بهره مند شوند گویند: این مانند همان میوه هایی است که پیش از این در دنیا ما را نصیب بود، و از نعمت هایی مانند یکدیگر بر آنان آورند، و آن ها را در آن جایگاه های خوش، جفت هایی پاک و پاکیزه است و در آن بهشت، جاوید خواهند زیست. (۲۵) وخدارا شرم و ملاحظه از آن نیست که به پشه و چیزی بزرگتر از آن مثل زند، پس آن هایی که بهخداایمان آورده اند می دانند که آن مثل حق است از جانب او، و اما آن هایی که کافرند می گویند:خدارا از این مثل چه مقصود است؟ گمراه می کند به آن مثل بسیاری را و هدایت می کند بسیاری را! و گمراه نمی کند به آن مگر فاسقان را. (۲۶) کسانی که عهدخدارا پس از محکم بستن می شکنند و رشته ای را کهخداامر به پیوند آن کرده می گسلند و در میان اهل زمین فساد می کنند، ایشان به حقیقت زیانکارند. (۲۷) چگونه کافر می شوید بهخداو حال آن که مرده بودید وخداشما را زنده کرد و دیگر بار بمیراند و باز زنده کند و عاقبت به سوی او باز گردانده می شوید؟! (۲۸) اوخداییاست که همه موجودات زمین را برای شما خلق کرد، و پس از آن به خلقت آسمان ها نظر گماشت و هفت آسمان را بر فراز یکدیگر برافراشت و او به همه چیز داناست. (۲۹) و (به یاد آر) وقتی که پروردگارت فرشتگان را فرمود که من در زمین خلیفه ای خواهم گماشت، گفتند: آیا کسانی در زمین خواهی گماشت که در آن فساد کنند و خون ها بریزند و حال آن که ما خود تو را تسبیح و تقدیس می کنیم؟!خداوندفرمود: من چیزی (از اسرار خلقت بشر) می دانم که شما نمی دانید. (۳۰) وخداهمه اسماء را بهآدمیاد داد، آن گاه حقایق آن اسماء را در نظر فرشتگان پدید آورد و فرمود: اسماء اینان را بیان کنید اگر شما در دعوی خود صادقید. (۳۱) گفتند: منزهی تو، ما نمی دانیم جز آن چه تو خود به ما تعلیم فرمودی، که تویی دانا و حکیم. (۳۲) فرمود: ای آدم، ملائکه را به اسماء این حقایق آگاه ساز. چون آگاه ساخت،خدافرمود: آیا شما را نگفتم که من بر غیب آسمان ها و زمین دانا و بر آن چه آشکار و پنهان دارید آگاهم؟ (۳۳) و چون فرشتگان را فرمان دادیم که بر آدم سجده کنید، همه سجده کردند مگرشیطانکه ابا و تکبّر ورزید و از فرقه کافران گردید. (۳۴) و گفتیم: ای آدم تو با جفت خود در بهشت جای گزین و در آن جا از هر نعمت که بخواهید فراوان برخوردار شوید، ولی به این درخت نزدیک نشوید که از ستمکاران خواهید بود. (۳۵) پس شیطان آن ها را به لغزش افکند (تا از آن درخت خوردند) و (بدین عصیان) آنان را از آن مقام بیرون آورد، و گفتیم که (از بهشت) فرود آیید که برخی از شما برخی را دشمنید، و شما را در زمین تا روز مرگ قرارگاه و بهره خواهد بود. (۳۶) پس آدم ازخدایخود کلماتی آموخت وخداوندتوبه او را پذیرفت، زیراخدابسیار توبه پذیر و مهربان است. (۳۷) گفتیم: همه ازبهشتفرود آیید، تا آن گاه که از جانب من راهنمایی برای شما آید، آنان که پیروی او کنند هرگز بیمناک و اندوهگین نخواهند شد. (۳۸) و آنان کهکافرشدند و تکذیب آیات ما کردند اهلدوزخندو در آتش آن همیشه معذب خواهند بود. (۳۹) ایبنی اسرائیل، به یاد آرید نعمت هایی که به شما عطا کردم، و به عهد من وفا کنید تا به عهد شما وفا کنم، و تنها از من بر حذر باشید. (۴۰) و بهقرآنیکه فرستادم ایمان آورید کهتوراتشما را تصدیق می کند، و اوّلکافربه آن نباشید، و آیات مرا به بهای اندک نفروشید، و تنها از قهر من بپرهیزید. (۴۱) و حق را به باطل مپوشانید و حقیقت را پنهان نسازید و حال آنکه (به حقّانیّت آن) واقفید. (۴۲) ونمازبه پا دارید وزکاتبدهید و با خداپرستان حق را پرستش کنید. (۴۳) چگونه شما مردم را به نیکوکاری دستور می دهید و خود را فراموش می کنید و حال آنکه کتابخدارا می خوانید، چرا اندیشه نمی کنید؟ (۴۴) و یاری جویید ازخدابه صبر ونماز، که نماز (با حضور قلب) امری بسیار بزرگ و دشوار است مگر بر خداپرستان فروتن. (۴۵) آنان که می دانند به پیشگاهخداحاضر خواهند شد و بازگشتشان به سوی او خواهد بود. (۴۶) ایبنی اسرائیل، یاد کنید از نعمت هایی که به شما عطا کردم و (به نعمت کتاب و رسول) شما را بر عالمیان برتری دادم. (۴۷) و حذر کنید از آن روزی که هیچ کس به کار دیگری نیاید، و شفاعت هیچ کس پذیرفته نشود، و فدا و عوض از کسی قبول نکنند، و هیچ یاری کننده و فریاد رسی نخواهند داشت. (۴۸) و (به یاد آرید) هنگامی که شما را از ستمفرعونیاننجات دادیم که از آن ها سخت در شکنجه بودید، (به حدّی که) پسران شما را کشته و زنانتان را زنده نگاه می داشتند، و آن بلا و امتحانی بزرگ بود کهخداشما را بدان می آزمود. (۴۹) و (یاد کنید) هنگامی که دریا را شکافتیم و شما را نجات دادیم و فرعونیان را غرق کردیم و شما مشاهده می کردید. (۵۰) و (یاد آورید) موقعی که باموسیچهل شب وعده نهادیم، پس شما (در غیبت او)گوساله پرستیاختیار کرده ستمکار و بیدادگر شدید. (۵۱) آن گاه شما را پس از چنین کار زشت بخشیدیم، شاید سپاسگزار شوید. (۵۲) و (به یاد آورید) وقتی که بهموسیکتاب و فرقان عطا کردیم، باشد که به راه حق هدایت یابید. (۵۳) و (یاد کنید) وقتی کهموسیبه قوم خود گفت: ای قوم، شما به نفس خود ستم کردید که (به جهالت) گوساله پرست شدید، اکنون به سوی آفریدگارتان باز گردید و (به کیفر جهالت خود) به کشتن یکدیگر تیغ برکشید، این برای شما در پیشگاه آفریدگارتان بهترین (کفّاره عمل) است. آن گاه از شما در گذشت که او بسیار توبه پذیر و مهربان است. (۵۴) و (یاد آرید) وقتی که گفتید: ایموسیما به تو ایمان نمی آوریم تا آنکهخدارا آشکار ببینیم، پس صاعقه سوزان بر شما فرود آمد و آن را مشاهده می کردید. (۵۵) سپس شما را بعد از مرگ برانگیختیم شایدخدارا شکر گزارید. (۵۶) و ابر را سایبان شما ساختیم و مرغ بریان و ترانگبین را بر شما فرستادیم (و گفتیم) از این روزی های پاک که به شما دادیم تناول کنید، ولی (شکر این نعمت را به جا نیاوردند) نه به ما بلکه به خود ستم کردند. (۵۷) و (به یاد آرید) وقتی که گفتیم: وارد این قریه (بیت المقدس) شوید و از نعمت های آن فراوان تناول کنید و از آن در، سجده کنان داخل شوید و بگویید: (خدایا) گناهان ما فرو ریز، تا از خطای شما درگذریم؛ و بر ثواب نیکوکاران خواهیم افزود. (۵۸) پس از آن، ستمکاران حکمخدارا به غیر آن که به آن ها گفته بودند تبدیل نمودند، و ما بر آن ستمکاران به کیفر بدکاری و نافرمانی آن ها عذابی سخت از آسمان نازل کردیم. (۵۹) و (به یاد آرید) وقتی کهموسیبرای قوم خود طلب آب کرد، به او گفتیم: عصای خود را بر سنگ زن، پس دوازده چشمه آب از آن سنگ جوشید و هر سبطی آبشخور خود را دانست (و گفتیم) از آن چهخداروزی شما ساخته بخورید و بیاشامید و در زمین به فتنه انگیزی و فساد نپردازید. (۶۰) و (به یاد آرید) وقتی که بهموسیاعتراض کردید که ما بر یک نوع طعام صبر نخواهیم کرد، ازخدایخود بخواه تا برای ما از زمین نباتاتی برآورد مانند سبزی و خیار و سیر و عدس و پیاز. موسی گفت: آیا می خواهید غذای بهتری را که دارید به پست تر از آن تبدیل کنید؟ (حال که تقاضای شما این است) به شهرمصرفرود آیید که در آن جا آن چه درخواست کردید مهیّاست. و بر آن ها ذلّت و خواری مقدّر گردید، و چون دست از ستمکاری و عصیان برنداشته و به آیاتخداکافر می گشتند و انبیا را به ناحق کشتند دیگر بار به خشم و قهرخداگرفتار شدند. (۶۱) هر یک از مسلمانان و یهود و نصاری وصابئان(پیروان حضرت یحیی) که از روی حقیقت بهخداو روز قیامت ایمان آورد و نیکوکاری پیشه کند، البته آن ها ازخداپاداش نیک یابند و هیچ گاه بیمناک و اندوهگین نخواهند بود. (۶۲) و (ایبنی اسراییلیاد آرید) وقتی که از شما پیمان گرفتیم وکوه طوررا بالای سر شما برافراشتیم، (و دستور دادیم که) احکامتوراترا با عقیده محکم پیروی کنید و پیوسته آن را در نظر گیرید، باشد که پرهیزگار شوید. (۶۳) بعد از آن همه عهد و پیمان (ازخدا) روی گردانیدید؛ و اگر فضل و رحمتخداشامل حال شما نمی شد البته در شمار زیانکاران بودید. (۶۴) و محققاً دانسته اید جماعتی از شما را که عصیان ورزیده حرمت شنبه را نگاه نداشتند، گفتیم: بوزینه شوید و راندگانی (دور از قرب حق). (۶۵) و این عقوبت مسخ را کیفر آن ها و عبرت اخلاف آن ها و پند پرهیزکاران گردانیدیم. (۶۶) و (به یاد آرید) وقتی کهموسیبه قوم خود فرمود که به امرخداگاوی را ذبح کنید، گفتند: ما را به تمسخر گرفته ای؟ موسی گفت: پناه می برم بهخدااز آن که (سخن به تمسخر گویم و) از مردم نادان باشم. (۶۷) گفتند: ازخدایتبخواه که خصوصیت گاو را برای ما معیّن کند.موسیگفت:خدامی فرماید: گاوی نه پیر از کار افتاده و نه جوان کارنکرده، بلکه میانه این دو حال باشد، حال انجام دهید آن چه مأمورید. (۶۸) گفتند: ازخدایتبخواه که رنگ آن گاو را معیّن کند.موسیگفت:خدامی فرماید گاو زرد زرّینی باشد که بینندگان را فرح بخشد. (۶۹) باز گفتند: ازخدایتبخواه چگونگی آن گاو را کاملاً برای ما روشن گرداند که هنوز بر ما مشتبه است و (چون رفع اشتباه شود) البته به خواستخداراه هدایت پیش گیریم. (۷۰) موسیگفت:خدامی فرماید آن گاو هم آن قدر به کار رام نباشد که زمین شیار کند و آب به کشتزار دهد و هم بی عیب و یکرنگ باشد. گفتند: اکنون حقیقت را روشن ساختی. و گاوی بدان اوصاف کشتند، لیکن نزدیک بود باز نافرمانی کنند. (۷۱) و (به یاد آرید) وقتی که نفسی را کشتید و یکدیگر را درباره آن متهم کرده و نزاع برانگیختید، وخداوندمی خواست راز پنهانی شما را آشکار کند. (۷۲) پس دستور دادیم بعضی از اعضاء گاو را بر بدن کشته زنید (تا زنده شود و قاتل را معرفی کند). این گونهخداوندمردگان را زنده خواهد فرمود، و قدرت کامله خویش را به شما آشکار می نماید، باشد که عقل خود را به کار برید. (۷۳) پس با این معجزه باز چنان سخت دل شدید، که دل هایتان چون سنگ یا سخت تر از آن شد، چه آنکه از پاره ای سنگ ها نهرها بجوشد و برخی دیگر از سنگ ها بشکافد و آب از آن بیرون آید و پاره ای از ترسخدافرود آیند. و (ای سنگدلان بترسید که)خدااز کردار شما غافل نیست. (۷۴) آیا طمع دارید که یهودان به (دین) شما بگروند در صورتی که گروهی از آنان کلامخدارا شنیده و به دلخواه خود تحریف می کنند با آنکه در کلام خود تعقل کرده و معنی آن را دریافته اند. (۷۵) و هرگاه با مؤمنان روبرو شوند گویند: ما نیز ایمان آورده ایم؛ و چون با یکدیگر خلوت کنند گویند: چرا دری کهخدااز علوم به روی شما گشوده به روی مسلمانان باز می کنید تا به کمک همان علوم با شما نزد خدایتان محاجّه کنند؟ چرا راه عقل و اندیشه نمی پویید؟ (۷۶) آیا نمی دانند کهخدابر آن چه پنهان داشته و یا آشکار کنند آگاه است؟ (۷۷) و بعضی عوام یهود که خواندن و نوشتن هم ندانند تورات را جز آمال باطل خود نپندارند و تنها پابست خیالات خام و بیهوده خویشند. (۷۸) پس وای بر آن کسانی که از پیش خود کتاب را نوشته و بهخدای متعالنسبت دهند تا به بهای اندک بفروشند، پس وای بر آن ها از آن نوشته ها و آن چه از آن به دست آرند. (۷۹) و یهود گفتند که هیچ وقت آتش عذاب به ما نرسد مگر چند روزی معدود. به آنان بگو: آیا بر آن چه دعوی می کنید عهد و پیمانی ازخداگرفته اید که خدا هم از آن عهد هرگز تخلف نکند یا چیزی به خیال جاهلانه خود به خدا نسبت می دهید؟ (۸۰) آری، هر کس اعمالی زشت اندوخت و کردار بدش به او احاطه نمود چنین کسانی اهل دوزخ اند و در آن آتش پیوسته معذّب خواهند بود. (۸۱) و کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته کردند آنان اهل بهشتند و پیوسته در بهشت جاوید متنعم خواهند بود. (۸۲) و (یاد آرید) هنگامی که از بنی اسراییل عهد گرفتیم که جزخدایرا نپرستید و نیکی کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران، و به زبان خوش با مردم تکلّم کنید ونمازبه پای دارید وزکات(مال خود) بدهید، پس شما عهد شکسته و روی گردانیدید جز چند نفری، و شمایید که از حکم خدا برگشتید. (۸۳) و (به یاد آرید) هنگامی که از شما عهد گرفتیم که خون یکدیگر را نریزید و یکدیگر را از خانه و دیار خود نرانید، پس بر آن عهد اقرار کرده و خود شما بر آن گواه می باشید. (۸۴) (با این عهد و اقرار) باز شما (به همان خوی زشت) خون یکدیگر می ریزید و گروهی از خودتان را از دیارشان می رانید و در بدکرداری و ستم بر ضعیفان همدست و پشتیبان یکدیگرید، و چون اسیر شوند برای آزادی آنها فدیه می دهید، در صورتی که به حکم تورات، اخراج کردن آن ها بر شما حرام شده است! چرا به برخی از احکام ایمان آورده و به بعضی کافر می شوید؟ پس جزای چنین مردم بدکردار چیست به جز ذلّت و خواری در زندگانی این جهان و بازگشتن به سخت ترین عذاب در روز قیامت؟ وخداغافل از کردار شما نیست. (۸۵) اینان همان کسانند که (متاع دو روزه) دنیا را خریده و ملک ابدی آخرت را فروختند، پس (در آخرت) عذاب آن ها تخفیف نیابد و هیچ یاوری نخواهند داشت. (۸۶) و ما بهموسیکتاب تورات عطا کردیم و از پی او پیغمبران فرستادیم وعیسیپسرمریمرا به معجزات و ادلّه روشن، حجت ها دادیم و او را به واسطهروح القدستوانایی بخشیدیم. آیا هر پیغمبری که از جانبخدااوامری بر خلاف هوای نفس شما آرد گردن فرازی و سرپیچی نموده و (از راه حسد) گروهی را تکذیب کرده و جمعی را به قتل می رسانید؟! (۸۷) و (آن گروه به پیغمبران) گفتند: دل های ما در حجاب (غفلت) است (چیزی از سخنان شما در نمی یابد). (چنین نیست که گفتند) بلکهخدابر آن ها لعن فرمود، زیرا کافر شدند و میانشان اهل ایمان کم بود. (۸۸) و چون کتاب آسمانیقرآناز نزدخدابرای هدایت آنها آمد با وجودی که کتاب (تورات) آنان را تصدیق می کرد و با آن که خود آن ها پیش از بعثت (پیامبر اسلام) انتظار غلبه بر کافران داشتند، آن گاه که آمد و شناختند (که همان پیغمبر موعود است) باز به او کافر شدند (و از نعمت وجود او ناسپاسی کردند)، پس خشم خدا بر کافران باد. (۸۹) بد معامله ای با خود کردند که به نعمتقرآنکهخداوندبر آن ها نازل کرد کافر شدند از روی حسد و ستمگری که چرا خدا فضل خود را مخصوص بعضی از بندگان گرداند (چرا پیامبری از غیر بنی اسراییل برانگیخته)؟! و به واسطه این حسد باز خشم دیگری از خدای برای خود گرفتند، و برای کافران عذاب خواری مهیّاست. (۹۰) و چون به یهود گویند: بهقرآنکهخدافرستاده ایمان آرید، پاسخ دهند که تنها به تورات که بر ما نازل شده ایمان آوریم، و به غیر تورات کافر می شوند، در صورتی کهقرآنکتاب حق است و کتاب آن ها را تصدیق می کند. بگو: اگر شما در دعوی ایمان به تورات راستگویید پس چرا پیغمبران پیشین را می کشتید؟ (۹۱) و با آن همه آیات و معجزات روشن کهموسیبرای شما آشکار نمود بازگوساله پرستیاختیار کردید، و شما مردمی سخت ظالم و ستمکارید. (۹۲) و (به یاد آرید) وقتی که از شما پیمان گرفتیم وکوه طوررا بر فراز شما بداشتیم که باید آن چه را به شما فرستادیم با ایمان محکم بپذیرید و (سخن حق) بشنوید، شما گفتید: خواهیم شنید و (در نیّت گرفتید که در عمل) عصیان خواهیم کرد. و دل های آنان از عشق به گوساله پر شد از آن رو که بهخداکافر بودند. بگو: ایمان شما سخت شما را به کار بد و کردار زشت می گمارد، اگر ایمان داشته باشید. (۹۳) بگو: اگر سرای آخرت را (با آن همه نعمت)خدابه شما اختصاص داده دون سایر مردم، بایستی همیشه به مرگ آرزومند باشید اگر راست می گویید. (۹۴) و هرگز آرزوی مرگ نخواهند کرد، (زیرا عذاب سخت) به واسطه کردار بد خود (برای خود در آخرت مهیا کرده اند)، وخداآگاه به ستمکاران است. (۹۵) و بر تو (و بر همه) پیداست که یهود به حیات مادی حریص تر از همه خلق اند، حتی از مشرکان، و از این رو هر یهودی آرزوی هزار سال عمر می کند، ولی عمر هزار سال هم او را از عذابخدانرهاند، و خدا به کردار ناپسند آنان بیناست. (۹۶) بگو: هر کس باجبرئیلدشمن است، او به فرمانخداقرآنرا به قلب تو رسانید در حالی که تصدیق سایرکتب آسمانیمی کند و برای اهل ایمان هدایت و بشارت است. (۹۷) هر کس باخداو فرشتگان و رسولان او وجبرئیلومیکاییلدشمن است (محققا کافر است و) خدا هم دشمن کافران است. (۹۸) و ما (برای اثبات پیغمبری تو) آیات و دلایل روشن به تو فرستادیم، و به جز فاسقان (و اهل عناد) کسی انکار آن نخواهد کرد. (۹۹) برای چه هر عهد و پیمان که بستند گروهی آن را می شکنند؟ (نه اینان) بلکه اکثر آن ها اصلاً ایمان نخواهند آورد. (۱۰۰) و چون پیغمبری از جانبخدابر آنان آمد که به راستی کتب آسمانی آن ها گواهی می داد، گروهی ازاهل کتاب، کتاب خدا را پشت سر انداختند (و به حکم آن کتاب که امر به ایمان آوردن بهقرآنمی کرد رفتار نکردند) گویی (از آن کتاب) هیچ نمی دانند. (۱۰۱) و پیروی کردند سخنانی را که (دیوانو) شیاطین درملک سلیمان(به افسون و جادوگری) می خواندند، و هرگز سلیمان (با به کار بردنسحربهخدا) کافر نگشت و لکن شیاطین کافر شدند که سحر به مردم می آموختند. و آن چه را که بر دوفرشتههاروتوماروتدربابلنازل شده بود پیروی کردند، در صورتی که آن دو ملک به هیچ کس چیزی نمی آموختند مگر آن که بدو می گفتند که کار ما فتنه و امتحان است، مباداکافرشوی! اما مردم از آن دو ملک چیزی را که ما بین زن و شوهر جدایی افکند می آموختند، البته به کسی زیان نمی رسانیدند مگر آن که خدا بخواهد، و چیزی که می آموختند به خلق زیان می رسانید و سود نمی بخشید، و محققاً می دانستند که هر که چنین کند در عالمآخرتهرگز بهره ای نخواهد یافت، و آنان به بهای بدی خود را فروختند، اگر می دانستند. (۱۰۲) و محققاً اگر ایمان آورده و پرهیزکار می شدند بهره ای که ازخدانصیب آن ها می شد بهتر از هر چیز بود، چنانچه می دانستند. (۱۰۳) ای اهل ایمان (هنگام تکلم بارسول) به کلمه راعنا (ما را رعایت کن) تعبیر مکنید، بلکه بگویید: انظرنا (ناظر احوال ما باش)؛ و (سخنخدارا) بشنوید و (بدانید که) برای کافران عذاب دردناک مهیا است. (۱۰۴) هرگز کافران اهل کتاب و مشرکان مایل نیستند که بر شما (مسلمین) خیری از جانبخدایتاننازل شود، لیکن خدا هر که را بخواهد به فضل و رحمت خویش مخصوص گرداند، و خدا صاحب فضل عظیم است. (۱۰۵) هر چه از آیاتقرآنرا نسخ کنیم یا حکم آن را از خاطرها بریم (و متروک سازیم) بهتر از آن یا مانند آن بیاوریم. آیا نمی دانی کهخدابر هر چیز قادر است؟ (۱۰۶) آیا نمی دانی که پادشاهی آسمان ها و زمین مختصّخداونداست و شما را به جز خدا یار و یاوری نخواهد بود؟ (۱۰۷) آیا اراده آن دارید که شما نیز از پیغمبر خود درخواست کنید آن چه را که یهود در زمان گذشته ازموسیخواستند؟ و هر که ایمان را مبدّل به کفر گرداند، بی شک راه راست را گم کرده است. (۱۰۸) بسیاری از اهل کتاب آرزو دارند که شما را از ایمان به کفر برگردانند به سبب رشک و حسدی که در نفس خود بر ایمان شما برند بعد از آن که حق بر آن ها آشکار گردید، پس (اگر ستمی از آنها به شما رسید) در گذرید (و مدارا کنید) تا هنگامی که فرمانخدابرسد، که البته خدا بر هر چیز قادر و تواناست. (۱۰۹) ونمازبه پا دارید وزکاتبدهید و بدانید که هر چه از اطاعت حق و کار نیکو برای خود پیش می فرستید آن را در نزدخداخواهید یافت، که محققاً خداوند به هر کار شما بیناست. (۱۱۰) ویهودگفتند: هرگز به بهشت نرود جز طایفه یهود، و نصاری گفتند: جز طایفه نصاری. این تنها آرزوی باطل آنهاست، بگو: بر این دعوی برهان آورید اگر راست می گویید. (۱۱۱) آری، هر که تسلیم حکمخداگردید و نیکوکار گشت مسلّم اجرش نزد خدا خواهد بود و آنان را هیچ خوف و اندیشه و هیچ اندوهی نخواهد بود. (۱۱۲) یهود بر این دعویند که نصاری را از حق چیزی در دست نیست، و نصاری بر این دعوی که یهود را از حق چیزی در دست نیست، در صورتی که هر دو گروه در خواندن کتاب آسمانی یکسانند. این گونه دعوی ها نظیر گفتار و مجادلات مردمی است که از کتاب آسمانی بی بهره اند. وخداونددر این اختلافات روز قیامت میان آن ها حکم خواهد فرمود. (۱۱۳) و کیست ستمکارتر از آن که مردم را از ذکر نامخدادرمساجدمنع کند و در خرابی آن اهتمام و کوشش نماید؟ چنین گروه را نشاید که در مساجد مسلمین در آیند جز آن که (بر خود) ترسان باشند. این گروه را در دنیا ذلت و خواری نصیب است و در آخرت عذابی بزرگ. (۱۱۴) مشرق و مغرب هر دو ملک خداست، پس به هر طرف روی کنید به سویخداروی آورده اید، که خدا (به همه جا) محیط و (به هر چیز) داناست. (۱۱۵) گروهی گفتند:خدادارای فرزند است. او پاک و منزه از آن است، بلکه هر چه در آسمان ها و زمین است ملک اوست و همه فرمانبردار اویند. (۱۱۶) او آفریننده آسمان ها و زمین است و چون اراده آفریدن چیزی کند، به محض آن که گوید: موجود باش، موجود خواهد شد. (۱۱۷) مردم نادان اعتراض کردند که چراخداوندبا ما سخن نگوید، یا معجزه ای (و کتابی مطابق میل ما) بر ما نمی آید؟ پیشینیان هم به مانند اینان (به نادانی) چنین سخنان می گفتند؛ دل هاشان (در نافهمی) به هم شبیه است. ما ادلّه رسالت را برای اهل یقین روشن گردانیدیم. (۱۱۸) (ای پیغمبر) ما تو را به حق فرستادیم که مردم را (به نعمت بهشت) مژده دهی و (از عذاب جهنم) بترسانی، و تو مسئول کافران که به راهجهنمرفتند نیستی. (۱۱۹) هرگزیهودونصاریاز تو راضی نخواهند شد مگر آن که پیروی از آیین آن ها کنی. بگو: راهی کهخدابنماید به یقین راه حق تنها همان است؛ و البته اگر از میل و خواهش آن ها پیروی کنی بعد از آن که طریق حق را دریافتی، دیگر از سوی خدا یار و یاوری نخواهی داشت. (۱۲۰) کسانی که کتاب بر آن ها فرستادیم آن را خوانده و حق خواندن آن را (در مقام عمل نیز) به جا آورند، آنان اهل ایمانند و آن ها که به کتابخداکافر شوند (و حق شناسی نکنند) آن گروه زیانکاران عالمند. (۱۲۱) ایبنی اسراییل، به یاد آرید نعمتی را که به شما عطا کردم و این که شما را بر همه مردم فضیلت و برتری دادم. (۱۲۲) و بترسید از روزی که هیچ کس اندکی به کار دیگری نیاید و به حال او سودی نبخشد و از هیچ کس فدایی پذیرفته نشود و شفاعت کسی او را سودمند نبود و آنان را یاوری نباشد. (۱۲۳) و (به یاد آر) هنگامی کهخداابراهیمرا به اموری امتحان فرمود و او همه را به جای آورد، خدا به او گفت: من تو را به پیشوایی خلق برگزینم، ابراهیم عرض کرد: به فرزندان من چه؟ فرمود: (اگر شایسته باشند می دهم، زیرا) عهد من به مردم ستمکار نخواهد رسید. (۱۲۴) و (به یاد آر) هنگامی که ما خانهکعبهرا مرجع امر دین خلق و مقام امن مقرّر داشتیم و (دستور داده شد که)مقام ابراهیمرا جایگاه پرستشخداقرار دهید و بهابراهیمواسماعیلسفارش کردیم که حرم مرا (از بت) بپردازید و پاکیزه دارید برای اهل ایمان که بهطوافواعتکافحرم آیند و در آننمازو طاعت خدا به جای آرند. (۱۲۵) و (به یاد آر) هنگامی کهابراهیمعرض کرد: پروردگارا، این شهر را محل امن و آسایش قرار ده و اهلش را که ایمان بهخداوروز قیامتآورده اند از انواع روزی ها بهره مند ساز، خدا فرمود: و هر که (با وجود این نعمت) سپاس نگزارد و راه کفر پیماید گر چه در دنیا او را اندکی بهره مند کنم، لیکن در آخرت ناچار معذب به آتش دوزخ گردانم که بد منزلگاهی است. (۱۲۶) و (یاد آر) وقتی کهابراهیمواسماعیلدیوارهای خانهکعبهرا بر می افراشتند عرض کردند: پروردگارا (این خدمت) از ما قبول فرما، که تویی که (دعای خلق را) شنوا و (به اسرار همه) دانایی. (۱۲۷) پروردگارا، دل ما را تسلیم فرمان خود گردان و فرزندان ما را نیز امتی تسلیم و رضای خود بدار، و راه پرستش و طاعت را به ما بنما و بر ما (وظیفه بندگی را) سهل و آسان گیر، که تویی توبه پذیر و مهربان. (۱۲۸) پروردگارا، در میان آنان رسولی از خودشان برانگیز که بر آنان تلاوت آیات تو کند و آنان را علم کتاب وحکمتبیاموزد و روانشان را (از هر زشتی) پاک و منزه سازد، که تو بر هر کار که خواهی قدرت و علم کامل داری. (۱۲۹) و چه کس از آیین پاکابراهیمروی گرداند به جز مردم بی خرد؟! زیرا ما ابراهیم را در دنیا (به شرف رسالت) برگزیدیم و البته در آخرت هم از شایستگان است. (۱۳۰) آن گاه (برگزیده شد) کهخدابه او فرمود: ایابراهیمسر به فرمان خدا فرود آر، عرض کرد: پروردگار عالمیان را مطیع فرمانم. (۱۳۱) وابراهیمویعقوببدین گونه به فرزندان خود سفارش و توصیه نمودند که ای فرزندان من،خدابرای شما آیین پاک برگزید، پس (پیروی کنید و) تا گاه جان سپردن الاّ تسلیم رضای خدا نباشید. (۱۳۲) شما کی و کجا حاضر بودید هنگامی که مرگیعقوبدر رسید و به فرزندان خود گفت که شما پس از مرگ من که را می پرستید؟ گفتند:خدایتو را و خدای پدران توابراهیمواسماعیلواسحاقرا که معبود یگانه است و ما مطیع فرمان اوییم. (۱۳۳) آن ها گروهی بودند که درگذشتند، هر کار نیک و بد کردند برای خود کردند و شما هم هر چه کنید برای خویش خواهید کرد و شما مسئول کار آن ها نخواهید بود. (۱۳۴) یهودونصاریگفتند که به آیین ما درآیید تا راه راست یافته و طریق حق پویید. (ای پیغمبر در جواب آن ها) بگو: بلکه ما آیینابراهیمرا پیروی می کنیم که به راه راستتوحیدبود و ازمشرکاننبود. (۱۳۵) بگویید که ما (مسلمین)ایمانبهخداآورده ایم و به آن کتابی که برپیغمبر مافرستادند و به آن چه برابراهیمواسماعیلواسحاقویعقوبو فرزندان او نازل شده و به آن چه بهموسیوعیسیداده شده و هم به آن چه به پیغمبران از جانب خدا داده شده، به همه عقیده مندیم و میان هیچ یک از آنان فرق نگذاریم و تسلیم فرمان او هستیم. (۱۳۶) پس اگر به آن چه شما ایمان آوردیدیهودونصارینیز ایمان آوردند، راه حق یافته اند و اگر (از حق) روی بگردانند شک نیست که آن ها در ستیز با حق خواهند بود وخداوندتو را از شر و آسیب آن ها نگه می دارد و خدا شنوا و داناست. (۱۳۷) رنگخداست(که به ما رنگ ایمان و سیرت توحید بخشیده) و چه رنگی بهتر از رنگ (ایمان به) خدا؟ و ما او را پرستش می کنیم. (۱۳۸) (ای پیغمبر بهاهل کتاب) بگو: در موردخداشما را با ما چه جای بحث و جدال است؟ در صورتی که او پروردگار ما و شماست و ما مسئول کار خود و شما مسئول کردار خویش هستید، و ماییم که او را از روی خلوص پرستش می کنیم. (۱۳۹) یا آن که گویید کهابراهیمواسماعیلواسحاقویعقوبو فرزندان او بر آیینیهودیتیانصرانیّتبودند؟ (خدامرا فرماید که در پاسخ) بگو: شما بهتر می دانید یا خدا؟ و کیست ستمکارتر از آن که شهادت خدا را (درباره این انبیا) کتمان کند؟ و خدا از آنچه می کنید غافل نیست. (۱۴۰) آن گروه پیشین همه درگذشتند، هر چه کردند برای خود کردند و شما نیز هر چه کنید به سود خویش کنید و شما مسئول کار آنان نخواهید بود. (۱۴۱) مردم بی خرد خواهند گفت: چه موجب شد کهمسلمینازقبله ایکه بر آن بودند (ازبیت المقدس) روی بهکعبهآوردند؟ بگو: مشرق و مغرب برایخداستو هر که را خواهد به راه راست هدایت می کند. (۱۴۲) و ما همچنان شما (مسلمین) را به آییناسلامهدایت کردیم و به سیرت نیکو بیاراستیم تا گواه مردم باشید وپیغمبرنیز گواه شما باشد (تا شما از وی بیاموزید). و (ای پیغمبر) ما قبله ای را که بر آن بودی تغییر ندادیم مگر برای این که بیازماییم و جدا سازیم گروهی را که از پیغمبرخداپیروی می کنند از آنان که عقبگرد کنند و (به مخالفت او برخیزند)، و این تغییر قبله بسی بزرگ نمود جز در نظر هدایت یافتگان خدا. و خداوند اجر پایداری شما را در راه ایمان تباه نگرداند که خدا به خلق مشفق و مهربان است. (۱۴۳) ما توجه تو را بر آسمان (به انتظاروحیو تغییرقبله) بنگریم و البته روی تو را به قبله ای که به آن خشنود شوی گردانیم، پس روی کن به طرفمسجدالحرامو شما (مسلمین) نیز هر کجا باشید (درنماز) روی بدان جانب کنید. و گروهاهل کتاببه خوبی می دانند که این تغییر قبله به حق و راستی از جانبخداست(نه به دلخواه کس) و خدا از کردار آن ها غافل نیست. (۱۴۴) و تو (ایپیغمبر) اگر هر قِسممعجزهبرایاهل کتاببیاوری پیروقبلهتو نشوند و تو نیز تبعیت از قبله آنان نخواهی کرد و بعضی ملل تابع قبله برخی دیگر نشوند، و اگر تو تابع دلخواه و هوس های جاهلانه آن ها شوی بعد از آن که از جانبخداعلم یافتی، در این صورت البته از گروه ستمکاران خواهی بود. (۱۴۵) گروهی که ما بر آن ها کتاب فرستادیم، (محمدصلّی اللّه علیه و آله و سلّم و حقّانیّت) او را به خوبی می شناسند همان گونه که فرزندان خود را، و لکن گروهی از آنان (از راه عناد) حق را کتمان می کنند در صورتی که علم به آن دارند. (۱۴۶) حق همان است که از طرفخدابه سوی تو آمد، پس هیچ شبهه به دل راه مده. (۱۴۷) هر کسی را راهی است به سوی حق که بدان راه یابد (یا قبله ای است که به آن روی آورد) پس بشتابید به خیرات که هر کجا باشید همه شما راخداوند(به عرصهمحشر) خواهد آورد و محققاًخدابر همه چیز تواناست. (۱۴۸) و از هر کجا و به سوی هر دیار بیرون شدی (درنماز) روی به طرفکعبهآور، و این دستورقبلهبر وجه صواب و به امرخداستو خدا از کار شما غافل نیست. (۱۴۹) و از هر جا و به هر دیار بیرون شدی روی به جانبکعبهکن و شمامسلمینهم به هر کجا بودید روی بدان جانب کنید تا مردم به حجّت و مجادله بر شما زبان نگشایند-جز گروه ستمکار (معاند) که از (جدل و گفتگوی) آنان هم نیندیشید و از (نافرمانی) من بترسید-و تا نعمت و رحمتم را برای شما به حد کمال رسانم، و باشد که (به طریق صواب) راه یابید. (۱۵۰) چنانکه در میان شما رسولی از خودتان فرستادیم که آیات ما را برای شما تلاوت می کند و نفوس شما را (از پلیدی جهل) پاک و منزّه می گرداند و به شما تعلیم کتاب و حکمت می دهد و آن چه را نمی دانید به شما می آموزد. (۱۵۱) پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم و شکر نعمت من به جای آرید و کفران نعمت من نکنید. (۱۵۲) ای اهل ایمان، (در پیشرفت کار خود) از صبر و مقاومت کمک گیرید و به ذکرخداونمازتوسّل جویید که خدا با صابران است. (۱۵۳) و به آنان که در راهخداکشته شوند مرده نگویید، بلکه زنده ابدی هستند و لیکن همه شما این حقیقت را در نخواهید یافت. (۱۵۴) و البته شما را به پاره ای از سختی ها چون ترس و گرسنگی و نقصان اموال و نفوس و آفات زراعت بیازماییم، و صابران را بشارت و مژده بده. (۱۵۵) آنان که چون به حادثه سخت و ناگواری دچار شوند (صبوری پیش گرفته و) گویند: ما به فرمانخداآمده ایم و به سوی او رجوع خواهیم کرد. (۱۵۶) آن گروهند که مخصوص به درود و الطاف الهی و رحمت خاصخدایندو آن ها خود هدایت یافتگانند. (۱۵۷) سعیصفاومروهاز شعائر دینخداست، پس هر کسحجّخانهکعبهیا اعمال مخصوصعمرهبه جای آورد باکی بر او نیست که سعی صفا و مروه نیز به جای آرد، و هر کس به راه خیر و نیکی شتابد (خدا پاداش وی خواهد داد که) خدا قدردان و (به همه امور خلق) عالم است. (۱۵۸) آن گروه (از علمایاهل کتاب) که آیات واضحه و هدایتی را که فرستادیم کتمان نمایند بعد از آنکه آن را برای (هدایت) مردم درکتاب آسمانیبیان کردیم، آنها راخداو تمام لعن کنندگان (ازجنوانسوملک) نیز لعن می کنند. (۱۵۹) مگر آن هایی که توبه کردند و به اصلاح مفاسد اعمال خود پرداختند و بیان کردند (آنچه را که کتمان کردند)، پس توبه اینان را می پذیرم که منم توبه پذیر و مهربان. (۱۶۰) آنان کهکافرشده و به عقیده کفر مردند البته بر آن گروه،خداو فرشتگان و مردمان همه لعن می فرستند. (۱۶۱) همیشه درجهنم(به عذاب و شکنجه) باشند، نه بر آنان تخفیف عذاب دهند و نه به نظر رحمت بنگرند. (۱۶۲) وخدایشما، خدای یکتاست، نیست خدایی مگر او که بخشاینده و مهربان است. (۱۶۳) محققاً در خلقت آسمان ها و زمین و رفت و آمد شب و روز، و کشتی ها که بر روی آب برای انتفاع خلق در حرکت است، و بارانی کهخدااز بالا فرو فرستاد تا به آن آب، زمین را بعد از مردن زنده کرد و سبز و خرّم گردانید، و در پراکندن انواع حیوانات در زمین، و گردانیدن بادها (به هر طرف) و در خلقت ابر که میان زمین و آسمان مسخّر است، در همه این امور ادلّه ای واضح برای عاقلان است. (۱۶۴) برخی از مردم (نادان) غیرخدارا همانند خدا گیرند و چنانکه خدا را بایست دوست داشت با آن ها دوستی ورزند، لیکن آن ها که اهل ایمانند کمال محبّت و دوستی را فقط به خدا مخصوص دارند. و اگر فرقه مشرکین ستمکار وقتی که عذاب خدا را مشاهده کنند ببینند که قدرت خاص خدا است و عذاب خدا بسیار سخت است (از شرک خود سخت پشیمان شوند). (۱۶۵) هنگامی که بیزاری جویند رؤسا و پیشوایان (باطل) از پیروان خود و عذابخدارا مشاهده کنند و هر گونه وسیله و اسباب از آن ها قطع شود (و روابط باطل به جا نماند). (۱۶۶) و آن پیروان گویند: کاش دیگر بار به دنیا باز می گشتیم و از (اطاعت) اینان بیزاری می جستیم چنان که این ها (گرهی از کار ما نگشودند و) از ما بیزاری جستند! این گونهخدا، کردار (زشت جاهلانه) آن ها را مایه حسرت و پشیمانی آنان کند و آن ها از عذاب آتش جهنّم بیرون شدنی نباشند. (۱۶۷) ای مردم، از آن چه در زمین است حلال و پاکیزه را تناول کنید و پیروی نکنید وساوسشیطانرا، محققاً شیطان از برای شما دشمنی آشکار است. (۱۶۸) این دشمن است که به شما دستور زشتی و بدکاری می دهد و بر آن می گمارد که سخنانی از روی جهل و نادانی بهخدانسبت دهید. (۱۶۹) و چونکفاررا گویند: پیروی از شریعت و کتابی کهخدافرستاده کنید، پاسخ دهند که ما پیرو کیش پدران خود خواهیم بود. آیا بایست آن ها تابع پدران باشند گر چه آن پدران بی عقل و نادان بوده و هرگز به حق و راستی راه نیافته باشند؟ (۱۷۰) و مثلکافران(در شنیدن سخن انبیاء و درک نکردن معنای آن) چون حیوانی است که آوازش کنند و او از آن آواز (معنایی درک نکرده و) جز صدایی نشنود، کفّار هم (از شنیدن و دیدن حق) کر و گنگ و کورند، زیرا تعقل نمی کنند. (۱۷۱) ای اهل ایمان، روزی حلال و پاکیزه ای که ما نصیب شما کرده ایم بخورید و شکرخدابه جای آرید اگر شما خالص خدا را می پرستید. (۱۷۲) به تحقیق،خداحرام گردانید بر شما مردار و خون و گوشت خوک را و آن چه را که به اسم غیر خدا کشته باشند، پس هر کس که به خوردن آن ها محتاج و مضطر شود در صورتی که به آن تمایل نداشته و (از اندازه رمق) تجاوز نکند گناهی بر او نخواهد بود (که به قدر احتیاج صرف کند که) محققاً خدا آمرزنده و مهربان است. (۱۷۳) آنان که پنهان دارند آیاتی ازکتاب آسمانیرا کهخدافرستاده بود و آن را به بهای اندک فروشند، جز آتشجهنّمدر شکم نمی برند و درقیامتخدا با آن ها سخن نگوید و (از پلیدی عصیان) پاکشان نگرداند، و هم آنان را در قیامت عذابی دردناک خواهد بود. (۱۷۴) آن ها همان گروهند که اختیار کردند گمراهی را به جای هدایت، و عذاب را به جای آمرزش، پس چقدر بر آتشجهنمسخت جان و پرطاقتند! (۱۷۵) این عذاب از آن روست کهخداکتاب آسمانیرا به راستی فرستاد و گروهی که در آن اختلاف و مکابره کردند در اختلافی دور (از حق) خواهند بود. (۱۷۶) نیکوکاری آن نیست که روی به جانب مشرق یا مغرب کنید (چه این چیز بی اثری است) لیکن نیکوکاری آن است که کسی بهخدای عالمو روزقیامتوفرشتگانوکتاب آسمانیوپیغمبرانایمان آرد و دارایی خود را در راه دوستی خدا به خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان و گدایان بدهد و در آزاد کردن بندگان صرف کند، ونمازبه پا دارد وزکاتمال (به مستحق) بدهد، و نیز نیکوکار آنانند که با هر که عهد بسته اند به موقع خود وفا کنند و در حال تنگدستی و سختی و هنگام کارزار صبور و شکیبا باشند. (کسانی که بدین اوصاف آراسته اند) آن ها به حقیقت راستگویان و آن ها به حقیقت پرهیزکارانند. (۱۷۷) ای اهل ایمان بر شما حکمقصاصکشتگان چنین معین گشت که مرد آزاد در مقابل مرد آزاد، و بنده را به جای بنده، و زن را به جای زن قصاص توانید کرد. و چون صاحب خون از قاتل که برادر دینی اوست بخواهد درگذرد کاری است نیکو، پس قاتلدیهرا در کمال خشنودی ادا کند. در این حکم، تخفیف (امر قصاص) و رحمتخداوندیاست، و پس از این دستور، هر که تجاوز کند او را عذابی سخت خواهد بود. (۱۷۸) ای عاقلان، حکم قصاص برای حفظ حیات شماست تا مگر (از قتل یکدیگر) بپرهیزید. (۱۷۹) دستور داده شد که چون مرگ یکی از شما فرا رسد اگر دارای متاع دنیاستوصیتکند برای پدر و مادر و خویشان به چیزی شایسته عدل و به قدر متعارف. این کار سزاوار مقام پرهیزکاران است. (۱۸۰) پس هر گاه کسی بعد از شنیدنوصیت، آن را تغییر دهد و (بر خلاف وصیت رفتار کند) گناه این کار بر آن هاست که عمل به خلاف وصیت کنند، وخدا(به گفتار و کردار خلق) شنوا و داناست. (۱۸۱) و هر کس بیم دارد که ازوصیتموصی (به وارث او) جفا و ستمی رفته باشد و به اصلاح میان آنان پردازد بر او گناهی نیست و محققاًخداآمرزنده و مهربان است. (۱۸۲) ای اهل ایمان، بر شما همروزهواجب گردید چنانکه امم گذشته را فرض شده بود، و این دستور برای آن است که پاک و پرهیزکار شوید. (۱۸۳) روزهایی به شماره معیّنروزهدارید (تمامماه رمضان)، و هر کسی از شما مریض باشد یا مسافر، به شماره آن از روزهای غیر ماه رمضان روزه دارد، و کسانی که روزه را به زحمت توانند داشت عوض هر روز فدا دهند آن قدر که فقیر گرسنه ای سیر شود، و هر کس بر نیکی بیفزاید آن برای او بهتر است. و (بی تعلّل) روزه داشتن برای شما بهتر خواهد بود اگر (فواید آن را) بدانید. (۱۸۴) ماه رمضانماهی است کهقرآندر آن نازل شده برای هدایت بشر و برای راهنمایی و امتیاز حق از باطل، پس هر که دریابد ماه رمضان را باید آن راروزهبدارد، و هر که ناخوش یا در سفر باشد (به شماره آنچه روزه خورده است) از ماه های دیگر روزه دارد، کهخداوندبرای شما حکم را آسان خواسته و تکلیف را مشکل نگرفته، و خواسته تا این که عدد روزه را تکمیل کرده و خدا را به عظمت یاد کنید که شما را هدایت فرمود، باشد که (از این نعمت بزرگ) سپاسگزار شوید. (۱۸۵) و چون بندگان من (از دوری و نزدیکی) من از تو پرسند، (بدانند که) من به آن ها نزدیکم، هرگاه کسی مرا خواند دعای او را اجابت کنم. پس باید دعوت مرا (و پیغمبران مرا) بپذیرند و به من بگروند، باشد که (به سعادت) راه یابند. (۱۸۶) برای شما در شب هایماه رمضانمباشرت با زنان خود حلال شد، که آن ها جامه عفاف شما و شما نیز لباس عفّت آن ها هستید. وخدادانست که شما (در کار مباشرت زنان به نافرمانی و اطاعت شهوت نفس) خود را به ورطه گناه می افکنید لذا از حکم حرمت درگذشت و گناه شما را بخشید، از اکنون (در شب رمضان) رواست که با زن های خود (به حلال) مباشرت کنید و از خدا آن چه مقدّر فرموده بخواهید. و بخورید و بیاشامید تا خط سفیدی روز از سیاهی شب در سپیده دم پدیدار گردد، پس از آن روزه را به پایان برسانید تا اول شب. و با زنان هنگاماعتکافدرمساجدمباشرت نکنید. این احکام، حدود دین خداست، زنهار در آن راه مخالفت مپویید! خداوند این گونه آیات خود را برای مردم بیان فرماید، باشد که پرهیزکار شوند. (۱۸۷) و مال یکدیگر را به ناحق مخورید و آن را به نزد قاضیان نیفکنید که (به وسیله رشوه و زور) پاره ای از اموال مردم را بخورید با آن که (شما بطلان دعوی خود را) می دانید. (۱۸۸) (ایپیغمبر) از تو سؤال کنند که سبب بدر و هلال ماه چیست؟ جواب ده که در آن تعیین اوقات عباداتحجو معاملات مردم است. و نیکوکاری بدان نیست که از پشت دیوار به خانه درآیید (چه این کاری ناشایسته است) ولی نیکویی آن است که پارسا باشید و به خانه ها (و به هر کار) از راه آن داخل شوید، و تقوا پیشه کنید، باشد که رستگار شوید. (۱۸۹) و در راهخدابا آنان که به جنگ و دشمنی شما برخیزندجهادکنید، لکن از حد تجاوز نکنید که خدا متجاوزان را دوست ندارد. (۱۹۰) و هر کجامشرکانرا یافتید به قتل رسانید و آنان را از همان وطن که شما را آواره کردند برانید، و فتنه گری (آنان) سخت تر و فسادش بیشتر از جنگ و کشتار است، و درمسجدالحرامبا آن ها جنگ مکنید مگر آن که پیشدستی کنند، در این صورت رواست که در حرم آن ها را به قتل برسانید، چنین است کیفرکافران. (۱۹۱) پس اگر دست (ازشرکو ستم) بدارند (از آنها درگذرید که)خداآمرزنده و مهربان است. (۱۹۲) و باکفارجهادکنید تافتنهو فساد از روی زمین برطرف شود و دینخداحاکم باشد و بس، و اگر (از فتنه) دست کشیدند (با آن ها عدالت کنید که) تجاوز جز بر ستمکاران روا نیست. (۱۹۳) ماه های حرامرا در مقابل ماه های حرام قرار دهید، که اگر حرمت آن را نگاه نداشته و با شما قتال کنند شما نیزقصاصکنید. هر که به ستم بر شما دست دراز کند او را از پای در آورید به قدر ستمی که به شما رسانده است، و ازخداپروا کنید و بدانید که خدا با پرهیزکاران است. (۱۹۴) و (از مال خود) در راهخداانفاقکنید (لیکن نه به حد اسراف)، و خود را به مهلکه و خطر در نیفکنید، و نیکویی کنید که خدا نیکوکاران را دوست می دارد. (۱۹۵) و همهاعمال حجوعمرهرا برایخدابه پایان رسانید، و اگر ترس و منعی پیش آیدقربانیکنید به آنچه مقدور و میسر است، و سر متراشید تا آن گاه که قربانی شما به محل ذبح برسد. و هر کس بیمار باشد یا سردرد بر او عارض شود (سر بتراشد و) از آن فدا دهد بهروزهداشتن یاصدقهدادن یا کشتن گوسفند، و پس از آن که ترس و منع بر طرف شود هر کس ازعمره تمتّعبهحجباز آید هر چه میسر و مقدور است قربانی کند و هر کس به قربانی تمکّن نیافت سه روز در ایام حجّ روزه بدارد و هفت روز هنگام مراجعت، که ده روز تمام شود. این عمل بر آن کس است که اهل شهرمکّهنباشد. (به این احکام عمل کنید) و از نافرمانی خدا پروا کنید و بدانید که عذاب خدا سخت است. (۱۹۶) حجّ(واجب) در ماه هایی معیّن است، پس هر که در این ماه ها حج می گزارد بایست آن چه میان زن و شوهر رواست ترک کند و کار ناروا (مانند دروغ و بدگویی) را ترک کند و مجادله نکند، و شما هر کار نیک کنیدخدابر آن آگاه است و توشه (تقوا برای راهآخرت) برگیرید که بهترین توشه این راه تقواست و از من پروا کنید ای صاحبان عقل. (۱۹۷) باکی نیست که در هنگامحجّکسب معاش کرده و از فضلخداروزی طلبید، پس آن گاه که ازعرفاتبازگشتید درمشعرذکر خدا کنید و به یاد خدا باشید که شما را پس از آن که به ضلالت (کفر) بودید به راه هدایت آورد. (۱۹۸) بعد از آن به طریقی که همهمسلمینباز می گردند رجوع کنید و ازخداطلب آمرزش کنید که خدا آمرزنده و مهربان است. (۱۹۹) پس آن گاه کهاعمال حجّرا به جا آوردید، همان گونه که پدران خود را یاد می کنید بلکه بیش از آنخدارا یاد کنید (و هر حاجت دنیا و آخرت را از خدا بخواهید) بعضی مردم (کوتاه نظر از خدا تمنّای متاع دنیوی تنها کنند و) گویند: پروردگارا، ما را از نعمت های دنیا بهره مند ساز؛ و آنان را از نعمت آخرت نصیبی نیست. (۲۰۰) و بعضی دیگر گویند:خدایاما را از نعمت های دنیا و آخرت هر دو بهره مند گردان و از عذاب آتش دوزخ نگاه دار. (۲۰۱) هر یک از این دو فرقه از نتیجه اعمال خود بهره مند خواهند گشت وخدابه حساب همه زود رسیدگی کند. (۲۰۲) وخدارا یاد کنید (به ذکرتکبیر) در چند روزی معیّن (ایّام تشریق) پس هر که شتاب کند و اعمال را در دو روز انجام دهد گناه نکرده، و هر که تأخیر کند نیز گناه نکرده. این حکم برای کسی است که (از هر گناه یا از محرمات احرام) پرهیزکار بوده است، و از خدا بترسید و بدانید که به سوی خدا باز خواهید گشت. (۲۰۳) و از مردم کس هست که تو را از گفتار دلفریب خود به شگفت آرد (تا از دروغ به متاع دنیا رسد) وخدارا به راستی نیّت خود گواه گیرد حال آن که این کس بدترین دشمن (اسلام) است. (۲۰۴) و چون از حضور تو دور شود کارش فتنه و فساد در زمین است و بکوشد تا حاصل خلق به باد فنا دهد و نسل (بشر) را قطع کند؛ وخدافساد را دوست ندارد. (۲۰۵) و چون او را (به نصیحت) گویند: ازخدابترس، خودپسندی او را به بدکاری برانگیزد (و پند نشنود).جهنّماو را کفایت کند که آرامگاه بدی است. (۲۰۶) و بعضی از مردم از جان خود در راه رضایخدادرگذرند؛ و خدا با چنین بندگان رئوف و مهربان است. (۲۰۷) ای اهل ایمان، همه متّفقاً در مقام تسلیمخدادر آیید و از وساوسشیطانپیروی مکنید که او همانا شما را دشمنی آشکار است. (۲۰۸) پس اگر باز به راه خطا رفتید با وجود آن که ادلّه ی روشن از جانبخدابرای شما آمد، در این صورت بدانید که خدا (بر انتقام خطا کاران) توانا و دانا است. (۲۰۹) آیاکافرانجز این انتظار دارند کهخداباملائکهدرپرده های ابربر آن ها در آید و حکم (قهر خدا به کیفر کافران) فرا رسد؟ و کارها همه به سوی خدا باز گردد. (۲۱۰) (ای پیغمبر) ازبنی اسراییلسؤال کن که ما چقدر آیات و ادلّه روشن بر آن ها آوردیم! و هر کس پس از آن که نعمت و هدایتی کهخدابه او داد آن را بهکفرمبدّل کند (بداند که) عقاب خدا بر کافران بسیار سخت است. (۲۱۱) حیات (عاریت و متاع) دنیوی برایکافرانجلوه نمود و آن ها اهل ایمان را فسوس و مسخره می کنند ولی مقام تقوا پیشگان روز قیامت برتر از کافران است، وخدابه هر که خواهد روزی بی حساب بخشد. (۲۱۲) مردم یک گروه بودند،خدارسولان را فرستاد که (نیکوکاران را) بشارت دهند و (بدان را) بترسانند، و با آن ها کتاب به راستی فرستاد تا در موارد نزاع مردم تنها دین خدا به عدالت حکمفرما باشد؛ و در کتاب حق، اختلاف و شبهه نیفکندند مگر همان گروه که بر آنانکتاب آسمانیآمد، برای تعدی به حقوق یکدیگر، پس خداوند به لطف خود اهل ایمان را از آن ظلمت شبهات و اختلافات به نور حق هدایت فرمود، و خدا هر که را خواهد راه راست بنماید. (۲۱۳) آیا گمان کرده اید که به بهشت داخل شوید بدون امتحاناتی که پیش از شما بر گذشتگان آمد؟ که بر آنان رنج و سختی ها رسید و همواره پریشان خاطر و هراسان بودند تا آن گاه که رسول و گروندگان با او (ازخدامدد خواستند و) گفتند: بار خدایا، کی ما را یاری کنی؟ (در آن حال خطاب شد: بشارت دهد که) هان! همانا یاری خدا نزدیک است. (۲۱۴) از تو سؤال کنند که چهانفاقکنند؟ بگو: هر چه از مال خود انفاق کنید درباره پدر و مادر و خویشان و یتیمان و فقیران و در راه ماندگان رواست، و آن چه نیکویی کنیدخداوندبر آن آگاه است. (۲۱۵) حکمجهادبر شما مقرّر گردید و حال آن که بر شما ناگوار و مکروه است، لکن چه بسیار شود که چیزی را مکروه شمارید ولی به حقیقت خیر و صلاح شما در آن بوده، و چه بسیار شود چیزی را دوست دارید و در واقع شرّ و فساد شما در آن است، وخدا(به مصالح امور) داناست و شما نادانید. (۲۱۶) (ایپیغمبر) از تو راجع به جنگ درماه حرامسؤال کنند، بگو: گناهی است بزرگ، ولی بازداشتن خلق از راهخداوکفربه خدا و پایمال کردن حرمت حرم خدا و بیرون کردن اهل حرم از آن (که مشرکان مرتکب شدند) نزد خدا بسیار گناه بزرگتری است و فتنه گری، فسادانگیزتر از قتل است. وکافرانپیوسته با شمامسلمینکارزار کنند تا آن که اگر بتوانند شما را از دین خود برگردانند، و هر کس از شما از دین خود برگردد و به حال کفر باشد تا بمیرد چنین اشخاص اعمالشان در دنیا و آخرت ضایع و باطل گردیده، و آنان اهلجهنّمندو در آن همیشه (معذّب) خواهند بود. (۲۱۷) آنان که بهدین اسلامگرویدند و از وطن خود هجرت نموده در راهخداجهادکردند اینان امیدوار و منتظر رحمت خدا باشند، که خدا بخشاینده و مهربان است. (۲۱۸) (ایپیغمبر) از تو از حکمشرابوقمارمی پرسند، بگو: در این دو کار گناه بزرگی است و سودهایی برای مردم، ولی زیان گناه آن دو بیش از منفعت آن هاست. و نیز سؤال کنند تو را که چه در راهخداانفاقکنند؟ جواب ده: آن چه زائد (بر ضروری زندگانی) است. خداوند بدین روشنی آیات خود را برای شما بیان کند، باشد که تفکر نموده و عقل خود به کار بندید، (۲۱۹) در کار دنیا و آخرت (تا از دنیا برای آخرت توشه بردارید). و سؤال کنند تو را که با یتیمان چگونه رفتار کنند؟ بگو: به اصلاح (حال و مصلحت مآل) آن ها کوشید بهتر است (تا آن ها را بی سرپرست گذارید) و اگر با آن ها آمیزش کنید رواست که برادر دینی شما هستند، وخداآگاه است از آن کس که (در کار آنان) نادرستی کند و آن که اصلاح و درستی نماید. و اگر خدا می خواست کار را بر شما سخت می کرد چه آنکه خدا توانا و دانا است. (۲۲۰) و با زنانمشرکازدواجمکنید مگر آنکه ایمان آرند و هماناکنیزکیبا ایمان بهتر از زن آزاد مشرک است هر چند از (حسن و جمال) او به شگفت آیید، و زن به مشرکان مدهید مگر آن که ایمان آرند و همانا بنده ی مؤمن بسی بهتر از آزاد مشرک است هر چند از (مال و حسن) او به شگفت آیید. مشرکان (شما را از راه جهل) به آتش خوانند وخدااز راه لطف و مرحمت به بهشت و مغفرت دعوت کند و خداوند برای مردم آیات خویش بیان فرماید، باشد که هشیار و متذکر گردند. (۲۲۱) و سؤال کنند تو را ازعادت شدن زنان، بگو: آن رنجی است (برای زنان) در آن حال از مباشرت آنان دوری کنید و با آنان نزدیکی نکنید تا آن که پاک شوند، چون خود را پاک کردند از آن جا کهخدادستور داده به آن ها نزدیک شوید، که همانا خدا آنان را که پیوسته به درگاهش توبه کنند و هم پاکیزگان دور از هر آلایش را دوست می دارد. (۲۲۲) زنان شما کشتزار شمایند، پس (برای کشت فرزند صالح) بدان ها نزدیک شوید هرگاه (مباشرت آنان) خواهید، و چیزی برای خود پیش فرستید وخداترس باشید و بدانید که محققاً نزد خدا خواهید رفت. و (ای رسول) اهل ایمان را بشارت ده. (۲۲۳) و زنهار نامخدارا هدف سوگندهای خود مکنید تا (با این سوگندهای راست و دروغ) از حقوقی که مردم را بر شماست برائت جوئید و خود را نیکوکار و پرهیزکار قلمداد کنید و مصلح میان مردم جلوه دهید؛ و خدا (راست و دروغ و نیک و بد را) شنوا و داناست. (۲۲۴) خداشما را به سوگندهای لغو مؤاخذه نکند و لیکن به آنچه در دل دارید مؤاخذه خواهد کرد و خدا بسیار آمرزنده و بردبار است. (۲۲۵) آنان که با زنان خودایلاءکنند (بر ترک مباشرت آن ها قسم بخورند) چهار ماه انتظار کشند، اگر (از قسم خود) بازگشتندخداوندآمرزنده و مهربان است. (۲۲۶) و اگر عزمطلاقنمودندخدا(به گفتار و کردارشان) شنوا و داناست. (۲۲۷) و زن هایی کهطلاقداده شدند از شوهر نمودن خودداری کنند تا سه پاکی بر آنان بگذرد و آنچه را (حیضیا حملی) کهخدادر رحم آن ها آفریده کتمان نکنند اگر به خدا وروز قیامتایمان دارند. و شوهران آن ها درزمان عدّهسزاوارترند که آن ها را به زنی خود رجوع دهند اگر نیّت سازش دارند، و زنان را بر شوهران حق مشروعی است چنانچه شوهران را بر زنان، لیکن مردان را بر زنان افزونی است، و خدا (بر هر چیز) توانا و داناست. (۲۲۸) طلاق(طلاقی که شوهر در آن رجوع تواند کرد) دو مرتبه است، پس چون طلاق داد یا رجوع کند به سازگاری و یا رها کند به نیکی، و حلال نیست که چیزی ازمهرآنان به جور بگیرید، مگر آن که بترسید حدود دینخدارا راجع به احکامازدواجنگاه ندارند، در چنین صورت زن هر چه از مهر خود به شوهر (برای طلاق) ببخشد بر آنان روا باشد. این احکام، حدود دین خداست، از آن سرکشی مکنید و کسانی که از احکام خدا سرپیچند آن ها به حقیقت ستمکارند. (۲۲۹) پس اگر زن راطلاق(سوم) داد دیگر آن زن بر او حلال نیست تا این که زن به دیگری شوهر کند، اگر آن شوهر دوم زن را طلاق داد زن با شوهر اوّل (که سه طلاق داده) توانند به زوجیّت بازگردند اگر گمان برند که احکامخدارا (راجع به امرازدواج) نگاه خواهند داشت. این است احکام خدا که برای مردم دانا بیان می کند. (۲۳۰) و هرگاه زنان راطلاقدادید بایستی تا نزدیک پایانزمان عدّهیا آن ها را به سازگاری (در خانه) نگاه دارید و یا به نیکی رها کنید، و روا نیست آنان را به آزار نگاه داشته تا بر آن ها ستم کنید. هر کس چنین کند همانا بر خود ظلم کرده است. و آیاتخدارا به مسخره نگیرید و به یاد آرید نعمت خدا را که به شما لطف فرمود و (به خصوص نعمت بزرگ)کتاب آسمانیوحکمت الهیرا که به شما فرستاد و شما را به اندرز آن بهره مند گرداند، و از خدا پروا کنید و بدانید که خدا به همه چیز آگاه است. (۲۳۱) و چون زنان راطلاقدادید وزمان عدهآن ها به پایان رسید، نباید آن ها را از شوهر کردن منع کنید هرگاه به طریق مشروع بهازدواجبا مردی تراضی کنند. بدین سخن پند داده شود هر کس بهخداو روز بازپسین ایمان آورده. این دستور برای تزکیه نفوس شما بهتر است و خدا (به مصلحت شما) داناست و شما (خیر و صلاح خود) نمی دانید. (۲۳۲) و مادران بایستی دو سال کامل فرزندان خود را شیر دهند، البته آن کسی که خواهد فرزند را شیر تمام دهد؛ و به عهده صاحب فرزند است (یعنی پدر) که خوراک و لباس مادر را به حد متعارف بدهد، هیچ کس را تکلیف جز به اندازه طاقت نکنند، نه مادر باید در نگهبانی فرزند به زحمت و زیان افتد و نه پدر بیش از حدّ متعارف برای کودک متضرر شود. و اگر کودک را پدر نبود وارث باید در نگهداری او به حد متعارف قیام کند. و اگر پدر و مادر به رضایت و مصلحت دید یکدیگر بخواهند فرزند را از شیر بگیرند هر دو را رواست، و اگر خواهید که برای فرزنداندایهبگیرید آن هم روا باشد در صورتی که دایه را حقوقی به متعارف بدهید. و ازخداپروا کنید و بدانید که خداوند به کردار شما بیناست. (۲۳۳) و مردانی که بمیرند و زنانشان زنده مانند، آن زنان باید از شوهر کردن خودداری کنند تا مدّت چهار ماه و ده روز بگذرد، پس از انقضاء این مدت بر شما گناهی نیست که آنان در حق خویش کاری شایسته کنند (از زینت کردن و شوهر نمودن)، وخداونداز کردارتان آگاه است. (۲۳۴) و باکی بر شما نیست که به فکر خواستگاری آن زنان برآیید یا نیّتازدواجرا در دل داشته بدون اظهار، تنهاخداداند که از این پس از دل به زبان خواهید آورد، ولیکن (درعدّه) با آن ها پنهانی قرار و پیمانی نگذارید مگر آن که سخنی به میزان شرع گویید، ولی عزم عقد و ازدواج مکنید تا زمان عدّه آن ها منقضی شود، و بدانید که خداوند از نیّات درونی شما آگاه است، پس از او بترسید و بدانید که خدا بسیار آمرزنده و بردبار است. (۲۳۵) باکی بر شما نیست اگرطلاقدهید زنانی را که با آنان مباشرت نکرده ومهریمقرّر نداشته اید ولی آن ها را به چیزی بهره مند سازید، دارا به قدر خود و نادار به قدر خویش به بهره ای شایسته او، که این سزاوار مقام نیکوکاران است. (۲۳۶) و اگر زن ها را قبل از مباشرت با آن هاطلاقدهید، در صورتی که بر آنانمهرمقرّر داشته اید بایستی نصف مهری را که تعیین شده به آن ها بدهید مگر آن ها خود گذشت کنند یا کسی که امرنکاحبه دست اوست (مثل پدر یا جدّ) از آن حق در گذرند، و گذشت کردن به تقوا و خداپرستی نزدیکتر است، و فضیلت هایی که در نیکویی به یکدیگر است فراموش مکنید، (و بدانید) کهخداوندبه هر کار (نیک و بد) شما بیناست. (۲۳۷) برنمازهامواظبت و توجه کامل داشته باشید و به خصوص نماز وسطی (صبح) و به طاعتخداقیام کنید. (۲۳۸) پس اگر شما را بیم خطری از دشمن باشد به هر حال که میسّر است، پیاده یا سوارهنمازبه جای آرید و آن گاه که ایمنی یافتیدخدارا یاد کنید که او شما را به آنچه نمی دانستید دانا گردانید. (۲۳۹) مردانی که بمیرند و زنانشان زنده مانند بایدوصیّتکنند که آن ها را تا یکسالنفقهدهند و از خانه شوهر بیرون نکنند، پس اگر زن ها خود خارج شوند شما را گناهی نیست از آن چه آن ها درباره خود در حدود شرع بگزینند، وخداتوانا و داناست. (۲۴۰) مردان، زنانی را کهطلاقدهند به چیزی بهره مند کنند، که این کار سزاوار مردم پرهیزکار است. (۲۴۱) خداآیات خود را برای شما این گونه روشن بیان می کند، شاید خردمندی کنید. (۲۴۲) آیا ندیدید آن هایی را که از ترس مرگ از دیار خود بیرون رفتند که هزارها تن بودند،خدافرمود که تمام بمیرید (همه مردند) سپس آن ها را زنده کرد، زیرا خدا را در حق بندگان فضل و کرم بسیار است، و لیکن بیشتر مردم سپاسگزار نیستند. (۲۴۳) جهادکنید در راهخداو بدانید که خدا (به گفتار و کردار خلق) شنوا و دانا است. (۲۴۴) کیست کهخداراقرض الحسنهدهد تا خدا بر او به چندین برابر بیفزاید؟ و خداست که می گیرد و می دهد، و همه به سوی او باز گردانده می شوید. (۲۴۵) آیا ندیدی آن گروهبنی اسراییلرا که پس از وفاتموسیاز پیغمبر وقت خود تقاضا کردند که پادشاهی برای ما برانگیز تا (به سرکردگی او) در راهخداجهادکنیم؛ پیغمبر آن ها گفت: اگر جهاد فرض شود مبادا به جنگ قیام نکرده، نافرمانی کنید! گفتند: چگونه شود که ما به جنگ نرویم در صورتی که (دشمنان ما) ما و فرزندان ما را (به ستم) از دیارمان بیرون کردند؟! پس چون (با درخواست آن ها) جهاد مقرّر گردید به جز اندکی همه روی گردانیدند، و خدا از کردار ستمکاران آگاه است. (۲۴۶) پیغمبرشان به آن ها گفت:خداوندطالوترا به پادشاهی شما برانگیخت. گفتند که از کجا او را بر ما بزرگی و شاهی رواست در صورتی که ما به پادشاهی شایسته تر از اوییم و او را مال فراوان نیست. رسول گفت: خداوند او را برگزیده و در دانش و توانایی و قوت جسم فزونی بخشیده، و خدا ملک خود را به هر که خواهد بخشد، که خدا به حقیقت توانگر و داناست. (۲۴۷) پیغمبرشان به آن ها گفت که نشانه پادشاهی او این است که تابوتی که در آن سکینهخداو الواح بازمانده از خانوادهموسیوهاروناست و فرشتگانش به دوش برند برای شما می آید، که در آن برای شما حجتی است روشن اگر اهل ایمان باشید. (۲۴۸) پس هنگامی کهطالوتلشکر کشید، سپاه خود را گفت:خداشما را به نهر آبی آزمایش کند، هر که از آن بیاشامد از من و هم آیین من نیست، و هر که هیچ نیاشامد یا کفی بیش برنگیرد از من و هم آیین من خواهد بود. پس همه سپاهش آشامیدند به جز عده قلیلی از آن ها. و چون طالوت و سپاه مؤمنش از نهر گذشتند (و مواجه با دشمن شدند لشکر بیمناک گشته) گفتند: ما را تاب مقاومتجالوتو سپاه او نخواهد بود. آنان که به لقاء رحمت خدا و ثواب آخرت معتقد بودند (ثابت قدم مانده) گفتند: چه بسیار شده که گروهی اندک به یاری خدا بر سپاهی بسیار غالب آمده، و خدا با صابران است. (۲۴۹) و چون آن ها در میدان مبارزهجالوتو لشکریان او آمدند گفتند: پروردگارا، به ما صبر و استواری بخش و ما را ثابت قدم دار و بر شکستکافرانیاری فرما. (۲۵۰) پس به یاریخداکافرانرا شکست دادند وداود(علیه السّلام) امیر آن هاجالوترا کشت و خدایش پادشاهی و فرزانگی عطا فرمود و از آن چه می خواست بدو بیاموخت. و اگر خدا برخی مردم را در مقابل بعضی دیگر بر نمی انگیخت فساد روی زمین را فرا می گرفت، و لیکن خدا، خداوند فضل و کرم بر همه اهل عالم است. (۲۵۱) این آیاتخداستکه به راستی بر تو می خوانیم و همانا تو از جمله پیغمبران مرسل هستی. (۲۵۲) این پیغمبران را برخی بر بعضی برتری و فضیلت دادیم، بعضی راخدابا او سخن گفته و بعضی را رفعت مقام داده، وعیسیپسرمریمرا معجزات آشکار دادیم و او را بهروح القدسنیرو بخشیدیم، و اگر خدا می خواست پس از فرستادن پیامبران و معجزات آشکار، مردم با یکدیگر در مقام خصومت و قتال بر نمی آمدند، ولیکن آنان بر خلاف و دشمنی با هم برخاستند، برخی ایمان آورده و بعضیکافرشدند، و اگر خدا می خواست با هم بر سر جنگ نبودند، و لیکن خدا هر چه مشیّتش قرار گیرد خواهد کرد. (۲۵۳) ای اهل ایمان، از آن چه روزی شما کردیمانفاقکنید پیش از آن که بیاید روزی که نه کسی (برای آسایش خود) چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی به کار آید، وکافران(دریابند که) خود ستمکار بوده اند. (۲۵۴) خداییکتاست که جز او خدایی نیست، زنده و پاینده است، هرگز او را کسالت خواب فرا نگیرد تا چه رسد که به خواب رود، اوست مالک آن چه در آسمان ها و زمین است، که را این جرأت است که در پیشگاه او به شفاعت برخیزد مگر به فرمان او؟ علم او محیط است به آن چه پیش نظر خلق آمده و آن چه سپس خواهد آمد و خلق به هیچ مرتبه از علم او احاطه نتوانند کرد مگر به آن چه او خواهد، قلمرو علمش از آسمان ها و زمین فراتر، و نگهبانی زمین و آسمان بر او آسان و بی زحمت است، و او والامرتبه و با عظمت است. (۲۵۵) کاردینبه اجبار نیست، تحقیقاً راه هدایت و ضلالت بر همه کس روشن گردیده، پس هر که از راه کفر و سرکشی دیو رهزن برگردد و به راه ایمان بهخداگراید بی گمان به رشته محکم و استواری چنگ زده که هرگز نخواهد گسست، و خداوند (به هر چه خلق گویند و کنند) شنوا و داناست. (۲۵۶) خدایار اهل ایمان است که آنان را از تاریکی های جهل بیرون آرد و به عالم نور برد، و آنان که راهکفرگزیدند یار ایشانشیاطینو دیوهایند که آن ها را از عالم نور به تاریکی های گمراهی در افکنند، این گروه اهلدوزخندو در آن همیشه خواهند بود. (۲۵۷) آیا ندیدی که پادشاه زمانابراهیم(علیه السّلام) به دلیل حکومتی کهخدابه او داده بود درباره (یکتایی) خدا با ابراهیم به جدل برخاست؟ چون ابراهیم گفت: خدای من آن است که زنده گرداند و بمیراند، او گفت: من نیز زنده می کنم و می میرانم. ابراهیم گفت که خداوند خورشید را از طرف مشرق برآورد، تو اگر توانی از مغرب بیرون آر؛ آن نادانکافردر جواب عاجز ماند؛ و خدا راهنمای ستمکاران نخواهد بود. (۲۵۸) یا به مانند آن کس (عزیر) که به دهکده ای گذر کرد که خراب و ویران شده بود، گفت: (به حیرتم که)خداچگونه باز این مردگان را زنده خواهد کرد! پس خداوند او را صد سال می راند سپس زنده کرد و برانگیخت و بدو فرمود که چند مدّت درنگ نمودی؟ جواب داد: یک روز یا پاره ای از یک روز درنگ نمودم، خداوند فرمود (نه چنین است) بلکه صد سال است که به خواب مرگ افتاده ای، نظر در طعام و شراب خود بنما که هنوز تغییر ننموده، و الاغ خود را بنگر (که اکنون زنده اش کنیم تا احوال بر تو معلوم شود) و تا تو را حجت و نشانه ای برای خلق قرار دهیم (که امر بعثت را انکار نکنند) و بنگر در استخوان های آن که چگونه درهمش پیوسته و گوشت بر آن پوشانیم. چون این کار بر او روشن گردید، گفت: به یقین می دانم که خدا بر هر چیز قادر است. (۲۵۹) و چونابراهیمگفت: بار پروردگارا، به من بنما که چگونه مردگان را زنده خواهی کرد؟خدافرمود: باور نداری؟ گفت: آری باور دارم، لیکن خواهم (به مشاهده آن) دلم آرام گیرد. خدا فرمود: چهار مرغ بگیر و گوشت آن ها را به هم درآمیز نزد خود، آن گاه هر قسمتی را بر سر کوهی بگذار، سپس آن مرغان را بخوان، که به سوی تو شتابان پرواز کنند؛ و بدان که خدا (بر همه چیز) توانا و داناست. (۲۶۰) مثل آنان که مالشان را در راهخداانفاقمی کنند به مانند دانه ای است که از آن هفت خوشه بروید و در هر خوشه صد دانه باشد، و خداوند از این مقدار نیز برای هر که خواهد بیفزاید، و خدا را رحمت بی منتهاست و (به همه چیز) داناست. (۲۶۱) آنان که مالشان را در راهخداانفاقکنند و در پی انفاق منّتی نگذارده و آزاری نکنند، آن ها را پاداش نیکو نزد خدا خواهد بود و از هیچ پیشامدی بیمناک نباشند و هرگز اندوهناک نخواهند بود. (۲۶۲) (فقیر سائل را به) زبان خوش و طلب آمرزش (رد کردن) بهتر است ازصدقه ایکه پی آن آزار کنند، وخداوندبی نیاز و بردبار است. (۲۶۳) ای اهل ایمان،صدقاتخود را به سبب منّت و آزار تباه نسازید مانند آن که مال خود را از رویریا(برای جلب توجه دیگران)انفاقکند و ایمان بهخداوروز قیامتندارد؛ مَثَل این ریاکاران بدان ماند که دانه را (به جای آنکه در زمین قابلی افشانند) بر روی سنگ صاف غبار گرفته ای ریزند و تند بارانی غبار آن بشوید و آن سنگ را همان طور صاف و بی گیاه به جای گذارد، که نتوانند هیچ حاصلی از آن به دست آورند. و خداوند گروهکافرانرا راه (سعادت) ننماید. (۲۶۴) و مثل آنان که مالشان را در راه خشنودیخداانفاقکنند و با کمال اطمینان خاطر، دل به لطف خدا شاد دارند مثل بوستانی است که در زمین بلندی باشد و بر آن باران زیادی به موقع ببارد و حاصلی دو چندان (که منتظرند) دهد، و اگر باران زیاد نیاید، اندک بارد (تا باز به ثمر رسد)، و خدا (به کار شما) بیناست. (۲۶۵) آیا هیچ یک از شما خواهد که او را باغی باشد از درخت خرما و انگور و زیر آن درختان جوی های روان، و در آن هرگونه میوه موجود باشد، آن گاه ضعف و پیری بدو فرا رسد و او را فرزندان خرد و ناتوان باشد، پس در باغ او بادی آتشبار افتد و همه بسوزد؟ (حال کسی که بهریاانفاقکند بدین ماند).خداوندآیات خود را برای شما این چنین روشن بیان کند، باشد که (در مآل کارها و حقیقت احوال) فکر کنید. (۲۶۶) ای اهل ایمان،انفاقکنید از بهترین آن چه اندوخته اید، و از آن چه برای شما از زمین می رویانیم، و بدها را برای انفاق در نظر نگیرید، در صورتی که خود شما جنس بد را نستانید مگر آن که از بدی آن چشم پوشی کنید؛ و بدانید کهخدابی نیاز و ستوده صفات است. (۲۶۷) شیطانشما را وعده فقر و بی چیزی دهد و به کارهای زشت و بخل وادار کند، وخدابه شما وعده آمرزش و احسان دهد، و خدا را رحمت بی منتهاست و (به همه امور جهان) داناست. (۲۶۸) خدافیضحکمترا به هر که خواهد عطا کند، و هر که را به حکمت و دانش رسانند درباره او مرحمت و عنایت بسیار کرده اند، و این حقیقت را جز خردمندان متذکر نشوند. (۲۶۹) هر چهانفاقکنید و یا بهنذر(وصدقه) دهید هماناخدامی داند، و (اگر در حق مسکینان ستم کنید) برای ستمکاران در دو جهان یار و معینی نخواهد بود. (۲۷۰) اگر (به مستحقان) آشکاراصدقهدهید کاری نیکوست، لیکن اگر در پنهانی به فقیران (آبرومند) رسانید برای شما نیکوتر است وخدا(به پاداش آن) برخی از گناهان شما را محو و مستور دارد، و خداوند از (آشکارا و نهان) آنچه می کنید آگاه است. (۲۷۱) (ایرسولبر تو دعوت خلق است و) هدایت خلق بر تو نیست،خداهر که را خواهد هدایت کند. و هر قسمانفاقواحسانکنید درباره خویش کرده اید، و نبایست انفاق کنید جز در راه رضای خدا، و هر انفاق و احسانی کنید از خدا پاداش تمام به شما رسد و هرگز به شما ستم نخواهد رسید. (۲۷۲) صدقاتمخصوص فقیرانی است که در راهخدابازمانده و ناتوان شده اند و توانایی آن که در زمین بگردند (و کاری پیش گیرند) ندارند و از فرطعفافچنانند که هر کس از حال آن ها آگاه نباشد پندارد غنی و بی نیازند، به (فقر) آن ها از سیمایشان پی می بری، هرگز چیزی از کسی درخواست نکنند. و هر مالیانفاقکنید خدا به آن آگاه است. (۲۷۳) کسانی که مال خود را در شب و روزانفاقکنند نهان و آشکارا، آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز (از حادثه آینده) بیمناک و (از امور گذشته) اندوهگین نخواهند گشت. (۲۷۴) آن کسانی کهرباخورند (از قبر در قیامت) برنخیزند جز به مانند آن که به وسوسهشیطانمخبّط و دیوانه شده. و آنان بدین سبب در این عمل زشت افتند که گویند فرقی بین تجارت و ربا نیست؛ حال آن کهخداتجارت را حلال و ربا را حرام کرده. پس هر کس که اندرز (کتاب) خدا بدو رسد و از این عمل دست کشد خدا از گذشته او در گذرد و عاقبت کارش با خدا باشد، و کسانی که دست نکشند اهلجهنّمندو در آن جاوید معذّب خواهند بود. (۲۷۵) خداسودربارا نابود گرداند وصدقاترا افزونی بخشد، و خدا مردم بی ایمان گنه پیشه را دوست ندارد. (۲۷۶) آنان که اهل ایمان و نیکوکارند ونمازبه پا دارند وزکاتبدهند آنان را نزد پروردگارشان پاداش نیکو خواهد بود و هرگز ترس (از آینده) و اندوه (از گذشته) نخواهند داشت. (۲۷۷) ای کسانی که ایمان آورده اید، ازخدابترسید و زیادیربارا رها کنید اگر به راستی اهل ایمانید. (۲۷۸) پس اگر ترکربانکردید آگاه باشید که به جنگخداورسولاو برخاسته اید. و اگر از این کار پشیمان گشتید اصل مال شما برای شماست، که در این صورت به کسی ستم نکرده اید و از کسی ستم نکشیده اید. (۲۷۹) و اگر (کسی که از او طلبکار هستید) تنگدست شود به او مهلت دهید تا توانگر گردد، و بخشیدن آن (به هنگام تنگدستی وی) به رسمصدقه، برای شما بهتر است اگر (به مصلحت خود) دانایید. (۲۸۰) و بترسید از روزی که شما را به سویخداباز گردانند، پس هر کس پاداش عمل خویش خواهد یافت و به هیچ کس ستمی نکنند. (۲۸۱) ای اهل ایمان، چون بهقرضونسیهمعامله کنید تا زمانی معیّن، سند و نوشته در میان باشد، و بایست نویسنده درستکاری معامله میان شما را بنویسد، و نباید کاتب از نوشتن خودداری کند، کهخدابه وی نوشتن آموخته پس باید بنویسد، و مدیون باید مطالب را املاء کند، و از خدا بترسد و از آن چه مقرّر شده چیزی نکاهد، و اگر مدیون سفیه یا ناتوان (صغیر) است و صلاحیّت املا ندارد ولیّ او به عدل و درستی املا کند و دو تن از مردان خود (از مسلمانان عادل) گواه آرید، و اگر دو مرد نیابید یک مرد و دو زن، از هر که (به عدالت) قبول دارید گواه گیرید تا اگر یک نفر از آن دو زن فراموش کند دیگری به خاطرش آورد، و هرگاه شهود را (به محکمه) بخوانند امتناع از رفتن نکنند، و در نوشتن آن تا تاریخ معیّن مسامحه نکنید چه معامله کوچک و چه بزرگ باشد. این عادلانه تر است نزد خدا و محکم تر برای شهادت و نزدیک تر به این که شکّ و ریبی در معامله پیش نیاید (که موجب نزاع شود) مگر آن که معامله نقد حاضر باشد که دست به دست میان شما برود، در این صورت باکی نیست که ننویسید، و گواه گیرید هرگاه معامله کنید، و نبایست به نویسنده و گواه ضرری رسد (و بی اجر مانند)، و اگر چنین کنید نافرمانی کرده اید. و از خدا بترسید و خداوند هم به شما تعلیم مصالح امور می کند و خدا به همه چیز داناست. (۲۸۲) و اگر در سفر باشید و نویسنده ای نیابید برای وثیقه دین گروی گرفته شود. و اگر برخی بعضی را امین داند (و به او امانت بسپارد) پس باید ادا کند آن امین آن چه را که به امانت گرفته است و ازخدایخود بترسد (و به امانت خیانت نکند)، و کتمان شهادت ننمایید، که هر کس کتمان کند البته به دل گناهکار است و خدا از همه کار شما آگاه است. (۲۸۳) آن چه در آسمان ها و زمین است همه ملکخداستو اگر آن چه در دل دارید آشکار و یا مخفی کنید همه را خدا در محاسبه شما خواهد آورد، آن گاه هر که را خواهد ببخشد و هر که را خواهد عذاب کند، و خدا بر هر چیز تواناست. (۲۸۴) اینرسولبه آن چهخدابر او نازل کرده ایمان آورده و مؤمنان نیز همه به خدا وفرشتگانخدا و کتب و پیغمبران خدا ایمان آوردند (و گفتند) ما میان هیچ یک از پیغمبران خدا فرق نگذاریم، و (همه یک زبان و یک دل) اظهار کردند که ما (فرمان خدا را) شنیده و اطاعت کردیم، پروردگارا، ما آمرزش تو را خواهیم و (می دانیم) بازگشت همه به سوی توست. (۲۸۵) خداهیچ کس را تکلیف نکند مگر به قدر توانایی او، نیکی های هر کس به سود او و بدی هایش نیز به زیان خود اوست. پروردگارا، ما را بر آن چه به فراموشی یا به خطا کرده ایم مؤاخذه مکن. بار پروردگارا، تکلیف گران و طاقت فرسا که بر پیشینیان ما نهاده ای بر ما مگذار. پروردگارا، بار تکلیفی فوق طاقت ما بر دوش ما منه، و بیامرز و ببخش گناه ما را، و بر ما رحمت فرما، تنها آقای ما و یاور ما تویی، پس ما را بر گروهکافرانیاری فرما. (۲۸۶) قرآن به فارسی