جامی هروی
غزلیات جامی
شمارهٔ ۱۷۴: من پس زانوی غم تا یار هم زانوی کیست
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
من پس زانوی غم تا یار هم زانوی کیست خاطر من سوی او تا خاطر او سوی کیست من نشسته روی بر آیینه زانوی خویش تاکنون آن ماه چون آیینه رو در روی کیست می رسد هر لحظه مشک آمیز باد صبح خیز گر نه بر مشکین غزال من گذشت این بوی کیست سوی محرابم مخوان ای شیخ بنگر کین زمان نقش بسته در دلم شکل خم ابروی کیست گر نه شب در خواب آن سرو روان را دیده ام مانده در چشمم خیال قامت دلجوی کیست ای که فارغ گوییم زان سنگدل باری ببین کامشبم با خویشتن تا روز گفت و گوی کیست شد سگ کوی تو جامی چون سگانش داغ کن تا بداند هر که بیند کز سگان کوی کیست جامی هروی