کارو
چکامه های دیگر
باز باران بی ترانه...
قلم
چینش
وسط چین
راست چین
چپ چین
قلم
ایران سنس
نستعلیق
وزیر
نازنین
تیتر
گلدان
گل
دست نویس
شکسته
مروارید
نیریزی
ثلث
Tahoma
رنگ
اندازه
ارتفاع
سایه
رنگ
تیرگی
وضوح
افقی
عمودی
زمینه
نسبت
1:1
9:16
رنگ
تصاویر پیش فرض
اندازه
متناسب شود
برش داده شود
وضوح
حذف تصویر زمینه
حاشیه
اندازه
رنگ
گردی گوشه
متن
دانلود
می توانید متن را اصلاح نمایید:
باز باران بی ترانه باز باران با تمام بی کسی های شبانه می خورد بر مرد تنها می چکد بر فرش خانه باز می آید صدای چک چک غم باز ماتم من به پشت شیشه تنهایی افتاده نمی دانم، نمی فهمم کجای قطره های بی کسی زیباست؟ نمی فهمم، چرا مردم نمی فهمند که آن کودک که زیر ضربه شلاق باران سخت می لرزد کجای ذلتش زیباست؟ نمی فهمم کجای اشک یک بابا که سقفی از گل و آهن به زور چکمه باران به روی همسر و پروانه های مرده اش آرام باریده کجایش بوی عشق و عاشقی دارد؟ نمی دانم نمی دانم چرا مردم نمی دانند که باران عشق تنها نیست صدای ممتدش در امتداد رنج این دل هاست کجای مرگ ما زیباست؟ نمی فهمم یاد آرم روز باران را یاد آرم مادرم در کنج باران مُرد کودکی ده ساله بودم می دویدم زیر باران، از برای نان مادرم افتاد مادرم در کوچه های پست شهر آرام جان می داد فقط من بودم و باران و گل های خیابان بود نمی دانم کجای این لجن زیباست؟ بشنو از من، کودک من پیش چشم مرد فردا که باران هست زیبا، از برای مردم زیبای بالادست و آن باران که عشق دارد، فقط جاری ست بر عاشقان مست و باران من و تو درد و غم دارد خدا هم خوب می داند که این عدل زمینی، عدل کم دارد کارو